مردمان عالم را سامه[۱] باشد که او را بر شهری که من کرده باشم فرمان نباشد، اما چنان خواهم که نیکو نگاه کنید و از هفت و چهار و دوازده[۲] بنگرید و حساب کنید، و بوقتی ابتدا کنید که سعد باشد بی هیج نحس، چنانک دیرگاه بماند چندانی که حد امکان باشد، هرچند که جهان و هر چه اندرویست برگذرست و همه بآخر ناچیز گردد. ایشان بر فرمان او بسیار درنگ و روزگار کردند،[۳] تا وقتی نگاه کردند و گفتند که اکنون بنا کن، او ابتدا بدست خویش بیفکند،[۴] پس حکم کردند که تا چهار هزار سال شمسی این شهر بماند. و چون مصطفا علیه السلام برون آید و دین اسلام آشکار گردد و مردم عجم را بدین حق خواند اول کسانی که اورا اجابت کنند مردم سیستان باشند و او را اجابت کنند چه بطوع و چه بکره، و اندر روزگار دین او علیه السلام چهار صد و چهل و چهار سال وقعتها باشد. و چون چهار صد و چهل و چهار سال بگذرد این شهر باز آبادان گردد بر دست شه بورگان بن کرایست شان[۵] که نزدیکان[۶] زمان کیان[۷]
- ↑ سامه، بمعنی خاصه باشد و جای امن و امان و پناه را نیز گفته اند - بمعنی عهد و پیمان و سوگند و فرض هم هست (برهان ).
- ↑ کذا فی الأصل، و باید بجای دوازده، ده، باشد، زیرا مراد ابنجا دیدن طالع شهر است، و طالع در قبال چهار و هفت که باصطلاح اهل نجوم غارب و نقطه برابر طانع باشد، و ده، که نقطه برابر چهار است قرار دارد و در این اصطلاحات دوازدهی وجود ندارد - مقصود آنست که طالع ساعت بنای شهر را از چهار و هفت و ده که اوتاد طالعاند نگاه کنید.
- ↑ روزگار کردن بمعنی صبر کردن است.
- ↑ کذا، ظ: بیفکند،
- ↑ «شه پورگان» تراشیده و شاپورکان شده و لفظ «شان» هم بعد از لفظ «کرایست» خط خورده است، احباء الملوک ورق ۱۱: پس از چهار صد و چهل سال بسعی جمعی از نبیره شاهان کیان روی بآبادی آورد.
- ↑ در اصلی چنین بوده و مصحح فوق الذکر آنرا تراشیده «نزدیک» کرده است و لفظ «نزدیکان» در این کتاب مکرر آمده و جمع نزدیک است، و جمله متن غلط و معنی آن مضمون احیاء الملوکست.
- ↑ اصل : کیان و این جمله محل تأمل است زیرا به «چهار صد و چهل و چهار» سال در روزگار