برگه:Tarikh-e-Sistan Bahar.pdf/۱۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
–یب–

است و با شیوه قسمت اول کتاب زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ وباز در صفحه۴۰۰ گوید: «ومراجعت کردن بجانب ولایت خود بخوشدلی تمام» که لفظ مراجعت و خوشدلی و ترکیب جمله هیچ شباهت با قسم اول ندارد؛ همچنین در همان صفحه جمله (امرای کبار) و در صفحه ۴۰۵ (نسل چنگیز خان) و در صفحه ۴۱۲ لغت (نوکر) که لغتی مغولی است، و لفظ (گوشانه) بمعنی (گوشه) در همان صفحه، درینکتاب سابقه نداشته بار اولست که نوشته می‌شود؛ و دیگر در صفحه ۴۱۰-۴۱۱-۴۱۳ عبارت عجیب وغریب ذیل: «و ایشان را هزیمت داد و منهزم گردانید!» مکررشده و چگونه توان گفت که نویسنده موجز نویس قسم اول کتاب مرتکب چنین سهو و خطائی شده و بعد از عبارت (هزیمت داد) عبارت (منهزم گردانید!) را با این زشتی ورکاکت تکرار نماید ؟ هلم جرا لفظ (محاربت) ولفت (فشردن و پشردن) بجای محصور ساختن و در حصار گرفتن (ص ۳۸۳ - ۳۸۹) ولغت (دربندان) بجای حصار گرفتن با حصار داشتن که مصطلح قسمت قبلی است بکلی تازه و با سیاق باقی کتاب متفاوتست؛ و نیز «حربی رفت آنجا در معنی حرب بدر» (صفحه ۳۸۸) که اگر چه عبارت محکم است ولی استعمال (در معنی) بجای یکی از ادات تشبیه در این کتاب بکلی تازه است و پیداست که از قلم نویسنده تازه تری تراوش کرده است - و جمله‌های دیگر از قبیل (شفقت پدر فرزندی) و (جنگ آغاز کرد) و (درمانده شدند) و (تحت تصرف) و (اتفاق مقام افتاد) و (چون مردم آن قصبه از وصول مبارک او خبر یافتند در حال و ساعت استقبال کرده پیش آمدند) و (مردمان آنولایت بدو مستظهر وشادان می‌بودند) و (عهد و میثاق) و (اورا خلاص کرد و پیش خود طلبید و بانواع تربیت مخصوص گردانید) و (یکسال در آن بیماری حلیف فراش بماند) و (استماع) و (تفویض داشت) و امثال ذلک دلایل فراوانی است بر مدعای ما که ذکر آنهمه موجب تفصیل خواهد بود و از همه مهمتر کلمة (در) و (اندر) است که شرحش بیاید.

* * *

اما در اینکه این کتاب از عربی فارسی ترجمه شده است یا در اصل بفارسی نوشته شده و از کتب عربی استفاده کرده است. بنظر حقیر تشخیص این معنی چندان آسان