برگه:Tarikh-byhghy.pdf/۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
و
مقدمه مصحح

که با کنجکاوی بسیار از اشخاص مربوط و مطلع بدست میآورده یا منقولاتی است از کتابها که غالباً نام آنها را ذکر میکند و حتی راجع بارزش آنها نظر خود را اظهار میدارد. بیهقی از سالیان دراز تألیف این کتاب را در نظر داشته و با دلبستگی و علاقمندی تمام بتهیه مواد آن مشغول بوده و برای این کار از موقع مساعد خود در دربار استفاده یی کرده است که بقول خودش برای دیگر کس میسر نبوده است

ولیکن برای نوشتن تاریخ تنها داشتن مواد کافی نیست، هنری هم لازم است که از این مواد استفاده کند یعنی انشائی که بتواند گذشته محو شده را پیش چشم آیندگان مجسم و محسوس سازد و هنر بیهقی اینجاست در نوشته های قدیم کمتر کتابی است که بتواند با کهنگی زبان این قدر برای خوانندگان خود جذبه داشته باشد و هر خواننده یی بشرط آشنایی با زبان آنرا با ولع و اشتیاق و بدون کسالت و ملال بخواند هنر بیهقی اوج بلاغت طبیعی فارسی و بهترین نمونه هنر انشایی پیشینیان است که زیبایی را در سادگی میجسته و از تماس با طبیعت زبانی مابند طبیعت گرم و زنده و ساده و باشکوه داشته‌اند. در کتاب بیهقی نمونه های مختلفی از انشا هست و قطعه‌هایی دارد که از حیث بلاغت سند لیاقت زبان فارسی محسوب میشود[۱]

زندگانی بیهقی

ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی در سال ۳۸۰ در ده حارثاباد بیهق ولادت یافته، اوائل عمر را در نشابور بتحصیل علم اشتغال داشته سپس بسمت دبیری وارد دیوان رسالت محمود غزنوی شده و شاگرد یعنی دبیر زیر دست خواجه بونصر مشکان رئیس دیوان بوده با استاد خود قربت و اختصاص تمام داشته و پاکنویسی نامه‌های مهم را بر عهده داشته است. پس از مرگ بونصر در اواخر سلطنت مسعود بوسهل زوزنی رئیس دیوان شد و بیهقی با همه ناسازگاری‌یی که استاد جدید با او داشت بقیه زمان مسعود را در امن و امان بسر برد و بواسطه لطف و حمایت شاه از گزند رئیس ناسازگار خود محفوظ ماند پس از مسعود اوضاع دیگرگون شد وحوادثی برای بیهقی با بوسهل پیش آمد که از تفصیل


  1. چون بنای این مقدمه بر اختصار بود بیش از این درین موضوع بحث نکردیم . خواننده را برساله جداگانه نگارنده موسوم به «بیهقی و تاریخ» که آماده طبع است ارجاع میدهیم