برگه:Tarikh-byhghy.pdf/۲۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۴
تاریخ بیهقی

وروی بدرگاه عالی آرند خللی نیفتد. و این دو بنده[۱] را اختیار کردند از جمله اعیان تا حالها را چون از ایشان پرسیده آید شرح کنند. سزد از نظر عاطفت خداوند عالم سلطان بزرگ ادام‌الله سلطانه که آنچه باول رفت از بندگان تجاوز فرمایند[۲] که اگر در آنوقت سکون را کاری پیوستند و اختیار کردند، اندر آن فرمانی از آنِ خداوند ماضی رضی‌الله عنه نگاه داشتند، اکنون که خداوندی حق‌تر پیدا آمد و فرمان وی رسید آنچه از شرایط بندگی و فرمان‌برداری واجب کرد بتمامی بجا آوردند و منتظر جواب این خدمت[۳] اند که بزودی باز رسد که در باب امیر ابواحمد و دیگر ابواب چه باید کرد تا برحسب آن کار کنند و مبشران مسرع از خیلتاشان سوی غزنین فرستادند و ازین حالها که برفت و آمدن رایت عالی نصرهاالله بهرات بطالع سعد، آگاهی دادند تا ملکهٔ[۴] سیده والده و دیگر بندگان شادمانه شوند و سکونی تمام گیرند و این بشارت را بسند و هند رسانند تا در اطراف آن ولایت خللی نیفتد باذن‌الله عز ذکره»

بوبکر و منکیتراک برین جمله[۵] برفتند، و سه خیلتاش مسرع را نیز هم ازین طراز[۶] بغزنین فرستادند و روز آدینه اینجا بتکیناباد خطبه بنام سلطان مسعود کردند، خطیب سلطانی و حاجب بزرگ و همه اعیان بمسجد آدینه حاضر آمدند و بسیار درم و دینار نثار کردند و کاری بانام رفت. و نامه رفته بود تا ببست نیز خطبه کنند و کرده بودند و بسیار تکلف نموده.

و هر روز حاجب علی[۷] برنشستی و بصحرا آمدی و بایستادی و اعیان و محتشمان


  1. یعنی بوبکر حصیری و منکیتراک
  2. کذا درهمه نسخه‌ها و ظ: فرماید
  3. خدمت در اینجا بمعنی عریضه است و باین معنی شایع بوده است رجوع کنید به التوسل إلی الترسل صفحات ۲۵۷ و ۲۵۴ وغیرهما.
  4. مقصود مادر امیر مسعود است. یب: ملکه رسیده والده
  5. یعنی برین قرار، برین شرح بوبکر همان حصیری ندیم معروف سلطان محمود است که بعدها درین کتاب مکرر نام برده خواهد شد. منگیتراک برادر حاجب علی است که داستانی از او نیز خواهد آمد
  6. یب: هم از این طریق
  7. این حاجب علی‌بن‌ایل ارسلان القریب است که بعدها بتفصیل تر شناخته خواهد شد. در زمان امیر محمد پیشکار او بود و پس از حادثه تکیناباد نیز زمام کارها را بدست داشت.