پرش به محتوا

برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۲۷۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

ارمنستان آمد. این سفر الپ ارسلان که سپاه انبوهی از ترکان و پارسیان گرد سر داشت و پسرش ملکشاه و وزیرش خواجه نظام الملک معروف همراهش بودند یکی از بزرگترین حادثه‌های تاریخی اسلام است و در مدت چندین ماه که به جنگ و کارزار می‌پرداختند از یک سوی بر گرجستان تاخته کار بر باگارات پادشاه گرجستان و ابخاز چندان تنگ ساختند که ناگزیر از در زینهارخواهی درآمده دختر خود را به زنی به الپ ارسلان داد۱. و از سوی دیگر در ارمنستان به شهرستانی پرداخته چندین شهر و دژ را که از استوارترین شهرها و دژهای آنجا بود بگشودند. در این سفر بود که در بغداد به فرمان خلیفه دعا بر الپ ارسلان گفته مژده شهرستانیهای او را به همه جا نوشتند.

بزرگترین شهری که آلپ ارسلان در این سفر بگشود آنی پایتخت باگراتونیان بود که آن را از جنگ رومیان درآورد. این شهر نخست دژ استواری بود و چون باگراتونیان بنیاد پادشاهی گذاردند آنجا را به پایتختی برگزیده تا می‌توانستند بر استواریش افزودند. از دو سوی آن رود بزرگ آخوریان و از سوی دیگرش رودخانه «جاغفاچاجور» روان می‌شد و تنها یک سوی آن باز بود که آن را نیز با باروی بلند و ستبر و برجهای بسیار و خندق عمیق استوار ساخته بودند. و آنگاه شهرداری صد هزار خانوار مردم، و از فراوانی کلیساها که هرکدام در استواری دژ شمرده می‌شد به «شهر هزار و یک کلیسا» مشهور بود و بی‌گفتگوست که این همه بناهای بزرگ و محکم بر استواری شهر می‌افزود. کسی پیش از الپ ارسلان این شهر را با شمشیر نگشاده بود و این کار او یکی از شگفتیهای تاریخ است. ابن اثیر می‌گوید الپ ارسلان با منجنیق باروی شهر را می‌کوبید ولی از گشادن آنجا نومید بود تا از مهربانی خدا ناگهان تکه‌ای از بارو به خودی خود برافتاد. ارمنیان جهت‌های دیگری می‌نگارند که در اینجا به یاد آنها نمی‌پردازیم. آنچه باید گفت مسلمانان به شهر دست یافته از ارمنیان چندان کشتند که اندازه و شمار نداشت. به گفته ابن اثیر فراوانی کشتگان به حدی بود که بسیاری از مسلمانان به شهر در رفتن نتوانستند و از بازماندگان بی‌اندازه دستگیر نمودند.

الپ ارسلان گروهی از بزرگان ارمنی را با خویشتن به ایران برده و به نوشته عماد

________________________________________

(۱) . این زن را سپس الپ ارسلان رها کرده، نظام الملک گرفت.

شهریاران گمنام جلد ۱