جنگ ابو السوار با بهرام ارمنی
در این زمان در آنی و اهرام پهلوانی (بهرام پهلوی) بزرگترین کس بود. چه، او چنانکه از لقبش پیداست از خاندان کهن اشکانی که سالیان دراز پادشاهی ارمنستان را داشتند بوده دلیری و پاکدامنی هردو یکجا داشت و هشتاد سال با نیکنامی زیسته در سراسر ارمنستان ارجمندی داشت، بویژه در این هنگام که غاغیق پادشاه به دست رومیان گرفتار و تنها امیدگاه ارمنیان او بود.
بهرام تاخت و تاز ابو السوار را شنیده آتش غیرت در دلش افروخته گشت و با همه پیری سپاهی از ارمنیان و رومیان گرد آورده به دفع ابو السوار شتافت و او را تا دژ دوین پس رانده در آنجا جنگ بسیار خونینی درگرفت و گریگور پسر بهرام به خون خود غلطید.
بهرام از مرگ پسرش دست از جان شسته بیباکانه کارزار کرد تا او نیز افتاده به خون غلطید. ارمنیان از مرگ او رشته تاب و توان از دست داده یارای ایشان نداشتند و لاشه او و پسرش را برداشته به آنی برگشتند و سوگواری بیاندازه نمودند. ماتئوس که نزدیک به این زمان میزیسته مینویسد:
و اهرام مرد توانا و نامدار و پاکدین و بسیار نیک بود و کسی همسر او نبود۱.
تاخت طغرل بیک و ابو السوار بر آنی
از این پس از ابو السوار خبری نیست جز آنکه چون پس از مرگ لشکری در سال ۴۴۱ پسرش انوشیروان پادشاهی یافته پس از اندک مدتی او نیز درگذشت ابو السوار به گنجه نیز که مادر شهر حکمرانی شدادیان بود دست یافت. ولی دانسته نیست که پایان کار انوشروان چه بوده آیا با مرگ خود درگذشت یا گزند از ابو السوار یا از دیگری دید؟ و چرا سه برادر او منوچهر و گودرز و اردشیر از تاج و تخت بیبهره شدند؟
بههرحال ابو السوار پس از کارزارها و نبردها که با رومیان و ارمنیان کرده فیروزمند درآمد نام و آوازهاش به همهجا رسیده میان مسلمانان جایگاه ارجمند پیدا کرده بود و چون به گنجه نیز دست یافت ناچار آوازه و سترگیش چندین برابر گشت. و دیدیم
________________________________________
(۱) . تاریخ چامچیان، جلد دوم، ص ۹۳۸ و ۹۳۹.
شهریاران گمنام جلد ۱