پرش به محتوا

برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۱۲۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بازماندگان سالاریانشان پنداشته‌اند و از اینجاست که خاندانی به نام «روادیان» در کتاب‌های این شرق‌شناسان نتوان یافت.

علت این اشتباه چنان‌که هم در این بخش و هم در بخش نخستین گفته‌ایم آنست که چون از سال ۳۶۹ که ابن مسکویه تاریخ خود تجارب الامم را به پایان می‌رساند تا سال ۴۲۰ که نخستین بار ابن اثیر نام وهسودان را می‌برد تاریخ آذربایگان پاک تاریک است و در کتاب‌های عربی و پارسی که اکنون در دست است در این مدت پنجاه سال هرگز نامی از آذربایگان و از فرمانروایان آنجا و از حادثه‌هایش برده نمی‌شود و برافتادن سالاریان و پادشاهی یافتن روادیان که از حادثه‌های همین دوره است هیچ‌گونه یادی از آنها در این کتابها نیست.

شرق‌شناسان که داستان سالاریان را در کتاب ابن مسکویه و دیگر کتاب‌ها خوانده و سپس در کتاب ابن اثیر ناگهان به نام «وهسودان خداوند آذربایگان» برخورده‌اند چون از آن حادثه‌ها، که گفتیم از تاریخ‌ها افتاده، آگاهی نداشته‌اند یقین کرده‌اند که این وهسودان جز بازمانده خاندان سالاریان نمی‌باشد. بویژه که «وهسودان» از نام‌های دیلمان است و «مملان» را نیز ایشان نام دیلمی پنداشته‌اند.

نگارنده نیز تا دیرهنگامی فریب این نوشته‌های شرق‌شناسان را خورده وهسودان و مملان را دیلمی می‌پنداشتم۱. ولی چون خویشتن به کاوش و جستجو پرداختم دلیل‌های بسیار پیدا کردم که این پندار دور از حقیقت می‌باشد و آن دو امیر از خاندان جداگانه‌ای بوده‌اند که «روادی» نامیده می‌شد و نژاد تازی داشته‌اند. زیرا دیدم قطران وهسودان را با نژاد تازی می‌ستاید۲. و ابن اثیر او را «روادی ازدی» می‌خواند. ابن مسکویه را دیدم که در نیمه‌های قرن چهارم در ضمن گفتگو از ابراهیم پسر سالار مرزبان از آشفتگی روزگار سالاریان سخن رانده برافتادن ایشان را پیشگویی می‌کند و دانستم که بازماندن آن خاندان تا نیمه‌های قرن پنجم کار شدنی نبود. و آنگاه در ضمن جستجو و تحقیق پیشینیان روادیان را که رواد بن المثنی و پسران او وجناء و محمد و یحیی باشد پیدا کردم که از قرن‌ها پیش در آذربایگان فرمانروایی داشته‌اند.

________________________________________

(۱) . در رساله آذری یا زبان باستان آذربایگان وهسودان را دیلمی نوشته‌ام و اشتباه است.

(۲) . صفحه ۵۶ همین بخش دیده شود.

شهریاران گمنام جلد ۱