دیباچه
به نام یزدان آفریدگار
در دیباچه بخش نخستین نگاشتهایم که برخی خاندانهای پادشاهی ایران را نه تنها مورخان تازی و پارسی یاد نکردهاند دانشمندان شرقشناس اروپا نیز که درباره این خاندانها به کاوش و جستجو پرداخته و کتابها تألیف نمودهاند هرگز ایشان را نشناختهاند یکی از این خاندانها «روادیان» است که موضوع گفتگوی این بخش دومین میباشد.
شرح این سخن آنکه دو تن از روادیان را که امیر ابو منصور وهسودان و پسرش امیر ابو نصر مملان باشند چون در چکامههای قطران و در کامل ابن اثیر نام ایشان بسیار برده شده هم شرقشناسان اروپایی شناختهاند و هم برخی تذکرهنویسان و فرهنگنویسان پارسی یاد ایشان کردهاند ولی این مؤلفان پارسی اندکترین آگاهی را درباره وهسودان و مملان نداشتهاند و آنچه نگاشتهاند جز سخنان بیهوده نمیباشد۱. شرقشناسان اروپا نیز از نژاد و تبار ایشان را چنانکه بوده نشناخته و از
________________________________________
(۱) . چون در شعرهای قطران کلمه «گرگری» بسیار آمده - چنانکه میگوید: «چراغ گرگریان شهریار ابو منصور» یا میگوید: «پناه گرزن و گرگر...» مؤلف فرهنگ جهانگیری و مؤلف مجمع الفصحاء پنداشتهاند که وهسودان از مردم شهر چه گرگر آذربایگان بوده. با آنکه «گرگر» در این شعرها به معنی تخت است. و آنگاه این خود باور کردنی نیست که پادشاهی را به نام شهری یا دیهی خوانند. مرحوم هدایت برخی مطلبهای دیگر نیز درباره وهسودان نوشته که اگر نمینوشت بهتر بود.
شهریاران گمنام جلد ۱