که هر دو موجه می باشند و هر دو را نقضهم می توان کرد ؛ چنان که محققان پیشین هر کدام برحسب سلیقه خود حکمی را گرفته اثبات کرده اند حکم دیگر را نقض نموده اند و این نشان جدالی بودن - دلال و بی بنیاد بودن موضوع گفتگو است .
صور چهارگانه و تنازع احکام متناقض در آنها از این قرار است :
تنازع ۱ – جوان کران دارد یا بیکران است ؟ یعنی ابعادش متناهی است یا نا متناهی و آغاز زمانی داشته یا نداشته است ؟ هر يك از این دو وجه را جماعتی مدعی شده و اثبات کرده اند ، ولیکن دون درست تعقل مي كنيم هيچيك از این در حکم ۰-ناقص پذیرفتنی نیست وهر دورا می توان ابطال کرد[۱] چه، اگر بگویند آغاز زمانی داشته است می گوئیم پس پیش از آن آغاز معدوم بوده است، و از معدوم چگونه به وجود آمده است ؟ اگر بگویند آغاز نداشته است، می گوئیم چون جهان عبارت از اموری است که به وقوع پیوسته و متحقق شده است امور متحقق را چگونه می توان نامتناهی فرض کرد ؟ همچنین اگر بگویند ابعادش نامتناهی است ، چون جهان از اشیاء ساخته شده چگونه می توان شماره اشیاء موجـود را نامتناهی دانست ؟ و اگر بگویند ابعادش محدود است، چون در وراء حد او البته فضاهست پس جهان با آن فضا نسبتی باید داشته باشد ، ولیکن جهان وجود است و فضایی که جهان در او نیست عدم است، پس میان وجود وعدم چه نه اضافه ممکن است ؟
تنازع ۲ – در جهان جوهر بسیط هست یا نیست ؟ اگر بگویند نیست می گوئیم ، جسم که جهان از او ساخته شده به حصر عقلی یا بسیط است یا مرکب ، واگر مرکب است مرکب از اجزاء بسيط است ، پس در هر حال وجود جزء بسيط ضروری است . اگر بگویند بسیط هست
- ↑ تحقيقات كانت در این مبحث نیز مفصل است ، ودر هريك الصور معقول چهارگانه يك طرف قضيه (These) را عنوان واثبات می کند آنگاه قضیه نقیض را (Antithese) عنوان و اثبات می نماید وما به ناچار به اختصار واشاره می گذرانیم .