میشود که کانت آنها را و قیاسهای تجربه،[۱] می نامد و از مقوله اضافه به دست آمده است.
نخست اینکه ، در تغییرات ، ذات متغیر همواره باقی است و مقدارش کم وزیاد نمیشود.
دستور دوم اینست که تغییرات نسبت به یکدیگر علت و معلولند . دستور سوم اینکه : ذواتی که مقارن یکدیگر يعني در يك زمان باهمند بریکدیگر تأثیر متقابل دارند . این سه دستور هم که قاعده کلی ارتباط مدرکات می باشند در علوم طبیعی کمال اهمیت را دارند و در حقیقت بنیاد آن علومند واز این رو عقیله به بخت و اتفاق باطل میشود.
٤- از این گذشته سه دستور دیگر داریم که برای تجربه انسان اصول موضوعه[۲] می باشند و مرتبط به مقوله جهت اند.
اول اینکه ، هر امری که با شرائط صوری تجربه (یعنی با وجدانيات ومقولات) سازگار است ممکن الوقوع است .
دوم اینکه : هرچه باشرایط مادی تجربه ساز کار است ( یعنی محسوس میشود) موجود ومتحقق است.
سوم اینکه ، هرچه وجود و سازگاریش با امر واقع بر طبق شرایط عمومی تجربه باشد و عدمش با آن شرایط منافی باشدوجودش واحب است.
این بودخلاصه بسیار مختصری از بخش نخستین از منطق برترین كانت که آن را تحلیل برترین[۳] نامیده است ، و نتیجه اش اینکه
- ↑ Les analogies de L'expérience
- ↑ Los postulats de la Pensée empirique
- ↑ Analytique transcendantale در کتاب از کتابهای ارسطو در فن منطق analytique نام دارد ، یعنی تحلیل که در آنها ارسطو قیاس و برهان را تحلیل یعنی تشریح کرده است ، و چون کانت در این قسمت از کتاب خودچگونگی فهم را تشریح و تحليل کرده است آن را به این نام خوانده است ، حکمای ما هم گاهی لفظ یونانی را به کار برده آنالو طیقا گفته اند .