برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۴۴۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

اینست که خدا پرستان بسی بهتر از ارباب دیانت می توانند ملحدان را عاجز کنند . و نیز از سخنهای لطیف اواينست ، که خدا را اولیای دین از میان مردم دور کرده و به معابد روانه ساخته اند، چنانکه کوئی بیرون از معبد خدا نیست در واقع معابد برای مردم در پیش خدا حجاب وحسار شده اند . پس یا بگوئید خدا نیست یا تصدیق کنید که همه جا هست جای دیگر می گوید : اینکه کمال موجودات را دلیل بر وجود خدا می گیریم ، از خود پسندی است . یعنی همین که خود را در امری عاجزیافتیم ، فوراً آن را نسبت به خدا میدهیم وراضی نیستیم جز خداوند بالای سر خود مؤثری قائل شویم . از عبارات تردید آمیز دیدرو این کلمات است که در پایان کتابی که در بیان حقیقت طبیعت[۱] نوشته است به صورت دعا آورده می گوید : I ه بیان خود را از طبیعت آغاز کردم ، که می گویند صنع تست و به تو انجام می دهم که نامت در روی زمین خدا است . خدا یا نمی دانم هستی یا نیستی ، اما اندیشه ام را بر این می گذارم که تو شمیر مرا می بینی ، و کردار چنان می کنم که در حضور تو باشم . اگر بدانم


    به زبانهای مختلف چشم و گوش مردم را باز نمودند، ودرمقا بل تعقیب های اولیای مسیحیت مقاومت ورزیدند، روز گارهم يك اندازه تغییر کرده و تیغ کشیشان چندان برنده نبود ، با اینهمه ملاحظه فرمودید که غالباً کتابهای حکما را می سوزاندند ، و خود آنها را به زندان یا تبعید می فرستادند ، فقط مـانند قرون وسطی کشتن و زنده سوزانیدن در کار نبود . سرانجام در پایان سده هیجدهم انقلاب بزرك فرانسه آزادی عقاید را مقرر ساخت ، و این گفتگو ها از میان برخاست .

  1. Traité de l'interprétation de la nature
–۱۸۵–