این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
واقع میشود ؛ حاصلی ندارد ، باید در پی آن بود که چگونه واقع می شود ؟
دیدرو در بعضی مسائل علمی و فلسفی حـسهایی داشت ، که دانشمندان متأخر به خوبی به آنها برخورده و موجه ساخته اند از جمل اینکه ذهنش اجمالا متوجه به تحول موجودات و فلسفه تکامل و ارتفاع بوده است . راز نکته سنجیهای او اینست که ما موجودات کنونی را می نگریم ، و آنها را کامل می یابیم، وغافلیم که چقدر ناقصها در طبیعت پیدا شده تا وجود به این درجه از کمال رسیده است .
در باب ذات باری سخنهای مختلف دارد . در بعضی از نوشته هایش چنین می نماید که معتقد است ، بعضی گفته های دیگرش دلیل بر تردید است . در هر صورت اگر باشد مانند ولتر و بسیاری دیگر خدا پرست است نه عیسی پرست[۱]
وهمین است که اولیای دین مسیحی او را از ملحدان میشمارند ، و حال آنکه از عبارت او
- ↑ پیش از این خاطر نشان کرده ایم : که اصول دین مسیحیان چیست اينك برای مزید توضیح توجه می دهیم که کفر و الحادی را که اروپائیان می گفتند به کفر و الحادی که ما می گوئیم نبایـد قيـاس کرد . مسیحیان آنکس را فیلسوف واقعی میدانستند که به اصولی که الهيون مسيحي حکم کرده بودند ، و به آنها اشاره کرده ایم ایمان داشته باشد، و گرنه هرقدر خدا پرست و متقی بود ملحدش می خواندند déiste می گفتند : که باید و خدایی ، ترجمه کنیم ، در مقابل عیسائی ، وچون کسی را چنین می نامیدند مقصودشان این بود که او مدعی خدا پرستی است و لیکن ملحد است ، چون الوهيت حضرت عیسی را تصدیق ندارد . و چون پیش از سده هیجدهم آزادی عقیده تصدیق نشده بود ، فیلسوفان محتاط مانند دکارت تقیه می کردند ، چون اگر چیزی خلاف اصول الهی مسیحی می گفتند مکفر میشدند وعقوبت میدیدند. این بود که در سده هیجدهم جماعتی از دانشمندان که بزرگان ایشان را در این فصل شناسا ندیم مجاهده کردند . و
–۱۸۴–