پرش به محتوا

برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۳۰۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

می‌دهند. که دارای دو جنبه است[۱] و از این معنی اسپینوزا تعبیری می‌کند که ما به این عبارت درمی‌آوریم: «روح صورت است و جسم شیئی او است»[۲] و این عبارت محتاج به توضیح است به این معنی که


  1. بهترین تشبیهی که از چگونگی ذات واجب و موجودات عالم خلقت و نسبت خالق و مخلوق می‌توان کرد، همانست که عرفای ما آورده‌اند که ذات حق را به دریا و موجودات را بامواج تشبیه کرده‌اند که آب دریا به ذات خود تعینی ندارد، همین که به حرکت آمد تعین یافته امواج تشکیل می‌دهد، و اگر بر ذهن گران بیاید که جوهر چگونه می‌تواند دو یا چند صفت ذاتی داشته باشد، و باز یکی باشد همان تشبیه مشکل را آسان می‌کند که آب هم سرد است. و هم رطوبت دارد، و با اینکه سردی و رطوبت دو صفت است نمیتوان گفت: آب دو چیز است و همچنین همان قسم که آب بی‌تعین دریا دو صفت سردی و رطوبت را دارد، تعینات او یعنی امواج نیز هر یک هم سردی و هم رطوبت دارند، و از این رو می‌توان قیاس کرد که همان قسم که جوهر بی تعین واجب‌الوجود دو صفت بعد و علم را دارد، تعینات او هم که موجودات عالم خلقتند، هریک به قدر مرتبهٔ خود بهره‌ای از همان دو صفت دارند که در مورد آنها جسمانیت و روحانیت خوانده می‌شود، و نیز آب را جاوید و لایتغیر و نامحدود می‌توان فرض کرد، ولی امواج او همواره متغیر و محدود و ناپایدار می‌باشد. البته این تشبیه از حقیقت بسیار دور است و دریا از هیچ جهت قابل مقایسه با جوهر واجب نیست ولیکن چون ذهن ما محتاج به تخیل و تصور است، این تشبیه بعید یک اندازه به فهم مطلب یاری خواهد کرد.
  2. اگر می‌خواستیم به عبارات شاعرانه درآوریم؛ می‌گفتیم جسم یا تن صورت است، و روح معنی او است. البته خوانندگان در معنی «صورت و معنی» آن قسم که اصطلاح شعرا و عامه است با اصطلاح علمی و فلسفی صورت اشتباه نخواهند کرد، چنان که در متن اشاره کرده‌ایم.
–۵۰–