مدافعهای نیکو نمود. باینجهت بدرستی قضاوت نخواهند کرد.
اما سود دیگران از آگاهی بر افکار من نیز چندان نخواهد بود. زیرا هنوز آنها را باندازهای بسط ندادهام که از افزایش بسیار بینیاز شده باشد. و بنابر این موقع نرسیده که آنها را بکار بیندازند. و گمان دارم بیخودستائی میتوانم گفت: که برای افزایش آنها، خود از دیگران تواناترم نه از جهت آن که در دنیا کسی داناتر از من نیست؛ بلکه از آن سبب که هیچکس چیزی را که از دیگری بیاموزد، مانند آنچه خود ابتکار نموده بخوبی درک نمیکند. چنان که برای من بارها شده است که بعضی از عقاید خویش را برای مردمان بسیار زیرک بیان نمودهام، و هنگامی که با ایشان گفتگو میکردم، چنین مینمود که بخوبی آن را فهم میکنند. ولیکن چون بازگو میکردند، میدیدم دیگرگونش ساختهاند. و با عقیدهٔ من بکلی متفاوت شده است. و باین مناسبت موقع را مغتنم شمرده از آیندگان تمنی میکنم هر گاه کسی چیزی را بمن نسبت میدهد، اگر خودم آن را نشر نکردهام باور نکنند، و نیز شگفت ندارم از آراء عجیب و غریبی که بحکمای پیشین نسبت میدهند، در حالی که نوشتههای آنها بما نرسیده، و بهمین جهت گمان نمیکنم افکار ایشان این اندازه نامعقول بوده باشد، بلکه معتقدم که آنها را بدرستی نقل نکردهاند. چه: آن حکما بهترین مردم عصر خود بودهاند، چنانکه تقریباً هر گز نشده است که کسی از پیروانشان بر ایشان تفضیل بیابد، و یقین دارم که همهٔ آن کسانی که امروز با کمال عشق و شور از ارسطو پیروی میکنند، خرسند خواهند بود که باندازهٔ او بر احوال طبیعت معرفت بیابند[۱] اگرچه باین شرط
- ↑ توجه باید کرد که دکارت نسبت بارسطو و حکمای سلف رعایت ادب و قدردانی را از دست نمیدهد، و جدالش با کسانی است از متأخرین که از شهرت و اعتبار متقدمین سوء استفاده کرده، تعلیمات آنها را بدرستی درک ننموده، و باشتباهات خود جامد و متعصب شده، و علم را محدود و محصور بهمان سخنها میدانند.