گفت میشود و شدن[۱] نتیجهٔ کشمکش اضداد است و به این سبب جنک در عالم ضروری است و هماره کشمکش اجزاء عالم را با هم سازش و توافق میدهد و اضداد برای یکدیگر لازمند، ولی باید در حال اعتدال و تناسب بمانند، همین که یکی از حد اعتدال بیرون شد عدل عالم او را بمقام خود بر میگرداند. زندگی یکی مرگ دیگری است، و عدم این مایهٔ وجود آن است، و نیک و بد و مرگ و زندگی، و هستی و نیستی در واقع یکی است، و خواص اشیاء و اختلاقات آنها نسبی و اعتباری است، چنانکه آب دریا در مذاق ماهی خوب است و در مذاق انسان بد، و حقیقت واحد است و کائنات از عنصر خشک و گرم ناشی هستند، و باز به همان عنصر برمیگردند و راه نشیب و فراز میپیمایند. در راه نشیب آتش مبدل بخاک و آب میشود و خاک در راه فراز به آب و آتش منتهی میگردد ظاهر کثرت است و باطن وحدت و روح انسان نیز شرارهای از آتش علوی است و پای مرگ رجعت باصل مینماید.
هرقلیطوس چون بیقراری و بیثباتی را اصل هر چیز دانسته، و فلسفهاش بر این پایه بوده و در ناپایداری امور اصرار و از مردم کنارهجوئی داشته، و دنیا را بچیزی نمیگرفته است، او را از زمرهٔ بدبینان[۲] میشمرند و حکیم گریان میخوانند (اواخر مائهٔ ششم و اوائل مائهٔ پنجم قبل از میلاد).
دانشمندانیکه تاکنون نام بردهایم، در نزد اروپائیان «ایونیان» خوانده میشوند. زیرا که همه از مردم «ایونی»[۳] بودهاند.
- ↑ Le Devenir (کون) در مقابل l'Etre (وجود)
- ↑ Pessimiste
- ↑ کشوری که ما او را یونان میگوئیم و در انتهای جنوب شبه جزیرهٔ بالکان واقع است، اسم اصلیش هلاس Hellas بوده و اهل آن دیار خود را Hellène مینامیدهاند و ایونی Ionie اسم قسمتی از سواحل آسیای صغیر است که جماعتی از هلن آنجا اقامت داشتند و چون ایونی در آسیا واقع و مشرق زمینیها ابتدای برخوردشان به مردم هلن با آن جماعت بوده کلیهٔ مردم هلن را منتسب به ایونی نموده هلاس را یونان و مردمش را یونانی خواندهاند چنانکه رومیان هم بهمین طریق یونانیها را به مناسبت اسم یک طایفه از آنها که بایشان نزدیکتر بوده گریک Grecs گفتهاند و امروز اروپائیان یونانرا بهمین اسم میخوانند.