موضوع بحث و اختلاف و مشاجره قرار دادند[۱] آنسلم از معتقدین به حقیقت کلیات بوده، و برهان وجودی او هم ناشی از همین عقیده است، گروه دیگر به طرف مقابل افتادند و برای کلیات هیچ حقیقتی قائل نشدند، حتی کلی را دارای وجود ذهنی هم ندانسته و فقط لفظ و صوت پنداشتند، به درجهای که سردستهٔ این جماعت برای «اقانیم سه گانه» هم وحدت قائل نشده، آنها را سه شخص متمایز مستقل پنداشت، و مذهب تثلیث واقعی اختیار کرد که با توحید منافی است.
توجه میفرمائید که فحص در کلیات یکباره بحثی پوچ و بیهوده نبوده، و به یک اعتبار نزاع معتقدان و منکران وحدت وجود است. شیخالرئیس ابوعلی سینا هم در تقسیم «کلی» به منطقی و طبیعی و عقلی به این مرحله وارد شده است. اما این بحث میان محققان ما به آن صورت اصحاب تحقق و تسمیه که میان اروپائیان بوده درنیامده است، چه اصحاب اسکولاستیک نزاع در «حقیقت کلیات» را شغل شاغل خود ساختند و موضوع مهم حکمت شمردند.
به جماعتی که معتقد به حقیقت کلیات میباشند عنوانی دادهاند که میتوان اصحاب «تحقق»[۲] ترجمه کرد؛ و فرقهٔ مخالف را میتوان اصحاب «تسمیه»[۳] نامید.
حکیم دیگر که در مائهٔ دوازدهم باید نام ببرم «ابلار»[۴] فرانسوی است که داستان دلبستگی او به دختری «هلوئیز»[۵] نام نمک عشق و جراحتی سوزان دارد. او نخستین مدرسی است که جمعیت مستمعینش به هزاران رسیده، و حوزهٔ علمیهٔ[۶] پاریس را رونق تمام