برگه:SargozashteKandouha.pdf/۶۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

ولایت تازه براشان تهیه جا و مکان ببینند. بعد هم قرار گذاشتند که هرچی تو ولایت دارند تا می‌توانند با خودشان ببرند و هر چی را هم که نتوانستند ببرند خراب کنند بعد هم هر کدام از گیس سفید‌ها مأمور رتق و فتق یکی ازین کار‌ها شدند. خانم بالا مأمور سرشماری شد که دفتر و دستک هاش را آماده کند و حساب دستش باشد که چند تا کوچ می‌کنند و چند تا به ولایت تازه می‌رسند و چند تا میان راه لت و پار میشوند. شازده گلدوسی مأمور خرابی شد تا هیچ چیز سالم تو شهر‌ها باقی نماند. ننه منیژه مأمور شد که هر چه تخم هست دانه به دانه تحویل هم شهری‌ها بدهد و تو ولایت جدید ازشان تحویل بگیرد و هر چه هم میتواند برای ساختمان شهر‌های ولایت تازه مصالح تو چینه دانهای همشهری‌ها جا بدهد و دست آخر هم آغ گلین مأمور شد که واسطه همه شهر‌ها باشد و خبر‌ها را جار بزند و خبر این جلسه را به همه شهر ‌های دیگر برساند تا آنجا‌ها هم عین همین کار‌ها را بکنند و آماده کوچ باشند.

به محض اینکه همۀ قرار و مدار‌ها گذاشته شد و جلسه تمام شد، خبر تو تمام شهر‌های ولایت جار‌زده شد و تصمیم‌های گیس سفید‌ها، مو به مو به گوش هر کدام از هم ولایتی‌ها رسید و همه دست از کار کشیدند. دیوار کشی دور گودال‌های شیره را ول کردند و خوشحال و خرم بزن و بکوبی راه انداختند که نگو و نپرس انقدر رقصیدند و انقدر آواز خواندند که از پا افتادند و دیگر تو دل هیچکدامشان یك ذره هم علاقه به خانه و زندگی مورچه‌زده باقی نماند. بعدهم اول‌های شب قاصد همسفر آبجی خانم در ازه از راه رسید و به حضور شاباجی خانم بزرگه رفت و خبر داد که چطور

۸۱