بودند و نهایت احترام در دفن کردن او معمول داشتند
سایر بلاد محروُسه
در مشهد مقدس نواب حسامالسلطنه والی خراسان قرار دادهاند که یک نفر نایب با ده نفر فراش از طلوع آفتاب الی سه چهار ساعت از شب کذشته در جمیع شهر و بازارها کردش کنند که هر جا کسی خواسته باشد تعدی و بیحسابی بکند او را بکیرند و مانع شوند و اینمعنی بر امنیت شهر بسیار افزوده است
چند منزل از منازل عرض راه خراسان بسبب اینکه معبر ترکمان است قدری مخوف بود و برای مترددین عبور و مرور از آن راهها خالی از صعوبتی نبود اولیای دولت علیه عباسقلیخان میرپنجه را که از دارالخلافه بجهة انتظام امور قشون خراسان مأمور نمودند چند عراده توپ با توپچی بهمراهی او روانه کردند که در منازل عرض راه هر جا را که لازم باشد توپ و توپچی با مستحفظ بکذارد تا امنیت و آسایش برای مترددین حاصل آید این روزها که روزنامه آنصفحات آمد معلوم شد که سکنه الهاک را که در ایام فترت از خوف و وحشت ترکمان بجاهای دیکر پراکنده شده بودند آورده بر سر جای خودشان نشاندهاند و یک عراده توپ با توپچیان تبریزی در آنجا و یک عراده توپ با توپچیان خرقانی در میان دشت و یک عراده توپ با توپچیان بهارلو در دهنه زیدر کذاشتهاند و رعیت زیدر را که متفرق شده بودند جمعآوری کرده و در سر جای خودشان نشاندهاند و حالا آن راههائی که خوف داشت کمال امنیت دارد
چون این اوقات ایام شکار کَنّ و اعتدال هوای آنجاست لهذا سرکار اعلیحضرت پادشاهی بنا دارند که در هفته آینده بشکارکاه کَنّ تشریف فرما شوند و چند روزی در آنجا توقف خواهند داشت
نظر باینکه از مواجب سالیانهٔ قشون حاضر رکاب قدری باقی بود این اوقات که نزدیک بآخر سال است جمیع قشون رکابی را روزبروز همه روزه در میدان دربخانه در پیش روی اطاق نظام حاضر میکنند در حضور محمودخان نایب اول اجودانباشی و جمیع لشکرنویسان نفربنفر کسر مواجب سالیانهٔ هر یک را میپردازند بعضی کرفتهاند تمام شده و برخی را در کارند میدهند
احوال دول خارجه
انکلیس در تاریخ هفدهم ماه دیکمبر که مطابق سیزدهم صفر سنه ۱۲۶۷ میباشد بعضی از خوانین مشورتخانه پادشاه حسبالحکم پادشاهی به اطاق مشورتخانه آمدند و چونکه پادشاه حکم کرده بود که مشورتخانه خوانین و وکلای رعایا در انروز در پایتخت جمع بشوند حکم کردند به ایشیک آقاسی که وکلای رعایا را خبر کند که آمده فرمایش پادشاهی را از زبان خوانین بشنوند خود پادشاه حضور نداشت اما تخت سلطنت در همان اطاق بود و چونکه قاعده این است که تختی که در این اطاق هست در اکثر اوقات که پادشاه حضور نداشته باشد پارچهٔ زری کرانبها بر روی تخت میکشند اما چونکه خوانین از جانب پادشاه وکیل بودند و فرمایش پادشاه را اعلام میکردند پارچهٔ روی تخت را برداشته بودند مانند اینکه منتظر آمدن خود پادشاه بوده باشند وقتیکه وکلای رعایا آمده بودند یکی از خوانین وکلای پادشاه فرمان پادشاهی را که در باب وکالت خود او بود خوانده و بعد کفته بود که فرمایش پادشاه این است که اهل دو مشورتخانه را که احضار کرده بودیم که امروز بجهة امورات دولتی جمع بشوند آمدن آنها لازم نیست اما در چهارم ماه فبیواری که مطابق دویم ربیعالثانی میباشد