این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۴۵۱
چون هست زمانه در شتاب ای ساقی | ||||||
بر نه بکفم جام شراب ای ساقی | ||||||
هنگام صبوح قفل از در بگشای | ||||||
می ده که برآمد آفتاب ای ساقی |
۴۵۲
خواهی که اساس عمر محکم یابی | ||||||
یک چند بعالم دل خرّم یابی | ||||||
فارغ منشین ز خوردن بادهٔ صاف | ||||||
تا لذّت عمر خود دمادم یابی |
۴۵۳
خوش باش که پختهاند سودای تو دی | ||||||
ایمن شده از همه تمنای تو دی | ||||||
تو شاد بزی که بی تقاضای تو دی | ||||||
دادند قرار کار فردای تو دی |