این برگ همسنجی شدهاست.
۴۵۴
دانی که سپیده دم خروس سحری | ||||||
هر لحظه چرا همی کند نوحهگری | ||||||
یعنی که نمودند در آئینهٔ صبح | ||||||
کز عمر شبی گذشت و تو بیخبری |
۴۵۵
در ده می لعل لاله گون صافی | ||||||
بگشا ز گلوی شیشه خون صافی | ||||||
کامروز برون ز جام می نیست مرا | ||||||
یک محرم پاک اندرون صافی |
۴۵۶
در ده می لعل مشکبو ای ساقی | ||||||
تا باز رهم ز گفتگو ای ساقی | ||||||
یک کوزهٔ می بده از آن پیش که دهر | ||||||
خاک من و تو کند سبو ای ساقی |