باو میدهد.
مسجد جامع تقریباً در آخر بازار و محلههای کهنهٔ شهر واقع شده، دارای چندین در است ولی سردر مهمی از حیث کاشیکاری ندارد. چون گذرگاه مردم است هنوز نتوانستهاند آنرا مجزا و خلوت بکنند، اگرچه هرجا ممکن بوده بوسیله در چوبسفید از دسترس مردم محفوظ شده است. از حیث کار و صنعت و شیوهٔ ساختمان مسجد جامع خیلی قدیمیتر و مهمتر از سایر مسجدهاست. قدمت آنرا به ۱۲۰۰ سال میرساند و معروف است که در ابتدا آتشکده بوده است و چندین بار خراب شده، آتش گرفته و از نو ساخته شده. یکی از طاقهای آنرا خواجه نظامالملک زده تقریباً نمایندهٔ صنایع ظریف ایران در دورههای مختلف تاریخ است. ولی بدبختانه نیمهخراب و بروز فلاکت افتاده است. بیشتر کاشیهای آنرا بردهاند. آنچه باقیمانده بیاندازه ظریف و شیوهٔ مخصوصی دارد، با کاشیهای برجسته خاتمکاری شده، نقشهای بیاندازه زیبا در آن دیده میشود و در آنجا تنوع صنایع گوناگون مانند گچبری، منبتکاری، آجرتراشی، سنگتراشی، معماری و پیرایش کاشیها وجود دارد. گلدستهها نیمهخراب است چهار سمت آن چهار ایوان بلند میباشد. ولی طاقهای آنها ترک خورده و کاشیهایش ریزش کرده است. ازارهٔ صحن مسجد از سنگ مرمر قابدار است و زیر طاقنماها از سنگ فرش شده که بهم جفت کردهاند. شبستان آن طرز مقرنسکاری قشنگ و مخصوصی دارد. از بس که ریزهکاری و ظریفکاری در نقشههای این مسجد بکار