برگه:Parvindoxtaresāsān.pdf/۹۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۹۵
اصفهان نصف جهان

اطرافش پیداست. کنار پل قبری است که در بلندی واقع شده و معروف است بقبر پلوئی، و اصفهانیها به‌نیت اینکه شب را پلو بخورند میروند برای او فاتحه میخوانند.

***

مسجد جامع – صبح روز تاسوعا بدیدن مسجد جامع رفتم، همه دکانها بسته، کوچه و بازار خلوت بود بالای سردر قیصریه که روبروی مسجد شاه است کاشیکاری قشنگی است دو نفر سوار را نشان میدهد مشغول تیراندازی هستند و بشیوه همان نقاشی‌های قدیم است. از روزنهٔ طاق بازار یک لولهٔ پرز و غبار در روشنائی آفتاب موج میزد و جلو من یک نفر آخوند با عمامهٔ بزرگ عبا را روی سرش کشیده بود، صلوات میفرستاد و نعلینش را بزمین می‌کشید. در بازار سردرهای کاشی زیاد هست حتی در بعضی دکان‌ها کاشی‌های جدید صورتی قشنگ دیده میشود و مسجدهای کوچک خرابه تقریباً در همه‌جای شهر وجود دارد. ولی چیزی که هنوز در اصفهان منسوخ نشده سردر حمام‌های قدیمی است که نقش رستم و افراسیاب و شیرین و فرهاد بالای آنها کشیده شده. علت آنرا پرسیدم بالاخره یک نفر گفت که چون مردم صبح زود بحمام میروند عکس آثار قدیم را می‌کشند تا آنها را متوجه افسانه‌های ایران باستان کرده باشند چنانکه خواندن شاهنامه در قهوه‌خانه ها از همین لحاظ بوده تا روح شجاعت و وطن‌پرستی در مردم تولید بشود. اگرچه این حدس کمی غریب بنظر میآید ولی سردر بعضی حمام‌های تازه هم بطور خنده‌آوری عکس آدمی را کشیده‌اند که زیر دوش کز کرده و اسناد حمامی قطیفه