است چنانکه امروزه هم معماری عرب یک تقلید مسخرهآمیز معماری ایرانی است.
هرچند امروزه وسایل ساختمان آسانتر و بهتر مهیا میشود ولی نمیشود منکر شد که مانند بناهای دوره صفویه را نتوانستهاند بسازند. گویا تشویق تنها کافی نیست بلکه یک تهییج و رغبت مخصوصی لازم است و دوره مخصوصی دارد، اینهمه سلیقه در آرایش از قوه فکر خارج است. چیزیکه غریب است با وجود این سرمشقها و آنهمه خرابیها که ظلالسلطان در اصفهان کرده دوسه بنا از خودش گذاشته که خشتوگل را حرام کرده است. و معمارهای امروزه هم با همه وسایل مثل اینست که ذوق و سلیقهشان پریده و چیزهائی که میسازند نهتنها بشیوهٔ ایرانی نیست بلکه اروپایی هم نمیباشد و هر تکه از بنا یک حکم میکند. مثلا ستون بطرز یونانی، طاق ایرانی و پنجره تقلید شیوهٔ انگلیسی است. بطوریکه همه آنها میخواهند از یکدیگر جدا بشوند و آدم میخواهد عمارت را بغل بزند تا هر تکه آن جداگانه فرار نکند.
***
عالیقاپو – از دور بشکل سه طاس تخته نرد است که بمناسبت قطع و تناسب رویهم گذاشته شده. ایوان جلو آن مثل ایوان چهلستون است با ستونهای چوبی رنگ شراب. ولی اسم ثقیل عالیقاپو باین بنا نمیچسبد، گویا از یادگارهای زمان سلجوقیان است و باید شالودهٔ آن در آنزمان ریخته شده باشد و