پل از آجر و خیلی محکم ساخته شده. دو طرف آن غرفههائی است که دالانچهای آنها را بهم وصل میکند، و برای نشیمن و تفریح مردم ساخته شده. از میان آن ارابه و اتومبیلهای سنگین میگذرد بدون اینکه خم بابرویش بیاید. رفیقم گفت که زیر آنرا با سنگ و ساروج ساختهاند. در اینوقت هوا کمی تاریک شده بود، آب رودخانه آهسته از روی شنها میغلتید و رد میشد، وزغها آواز تمام آهنگی میخواندند، از لای درختهای بیشه هم آواز خوانندهای بگوش میرسید، هوا ملایم بود چشمانداز دلربا و افسرده بود چون با وجود این موقعیت خوب میبایستی اینجا بیشتر آباد و شلوق باشد. روزهای جمعه درین بیشههای مصنوعی مردم وقت خود را بتفریح و گردش میگذرانند. از قراری که رفیقم میگفت عجالتاً جلوی چشمههای زایندهرود را برای زراعت گرفتهاند، هفتاد و پنج روز بعد از نوروز که احتیاجی بآب ندارند آب چشمهها را در رودخانه میاندازند.
بعد از آنجا گردشکنان بمدرسه چهارباغ رفتیم، سر در کاشیکاری تمیز نو و گنبدهای آبی آسمانی دارد، مثل اینکه تازه از زیر دست بنا بیرون آمده روی در آن تنکهٔ نقره گرفته شده، با کتیبه و نقش و نگارهای برجسته خیلی قشنگ، این مدرسه از بناهای زمان شاه سلطان حسین است و نماینده هنر معماری و کاشیکاری دوره اخیر صفوی است. بنظر میآید که از حیث استحکام و نقشونگار و کاشی تکمیل شده است. بمناسبت دههٔ عاشورا خیلی شلوغ بود، سید عمامه