کوچک خراب وجود داشت تا اینکه ساعت دو و نیم بعدازظهر در گاراژ از همسفرهایمان خدانگهداری کردیم و جدا شدیم. من یکسر وارد مهمانخانه آمریک شدم و تلافی بیخوابی شب گذشته را درآوردم. طرف عصر بود که بقصد تماشای شهر رفتم.
***
خیابان چهار باغ – خیابان پهن و بزرگی است که گردشگاه مهم شهر بشمار میآید و به پنج قسمت شده. بغیر از پیادهرو دو جانب خیابان، یک گردشگاه بزرگ میان آن واقع شده که از دو طرف آن ارابه و درشکه آمدوشد میکند، با چهار رج درختهای کهن چنار و چهار جوی آب که از میان آن روان است بطوریکه شبیه بهترین خیابانهای برلن و پاریس است و گویا نقشهٔ آن در زمان صفویه باروپا رفته باشد. شنیدم خیال دارند این خیابان را مطابق نقشهٔ قدیمش از روی پل سیوسهچشمه امتداد بدهند و درختکاری بکنند.
شهر اصفهان از دولت سر زایندهرود ایجاد شده و مادیها یا شاخههایی که از زایندهرود جدا کردهاند همهٔ آبادی اصفهان را سیراب میکند. بقول اهالی آب زایندهرود شورابه و زایش دارد، این رود از اول ورود بشهر تا آخر خروجش اطراف شاخههای آن از باغچه و خانه پوشیده شده و تا آنجایی که زایندهرود هست آبادی وجود دارد. اطراف آن بیشههای مصنوعی قشنگی درست کردهاند و در خود رودخانه مردابهای کوچکی دیده میشود که در آنها خزه روئیده. همین مردابها