برگه:Parvindoxtaresāsān.pdf/۳۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۳۸
پروین دختر ساسان

از پشت در – افتحوا الباب ایها الکلاب النجسة.[۱]

اطاق بلرزه درمیاید هر سه آنها مات بیکدیگر نگاه میکنند.

چهره‌پرداز – کی است؟ دارند در را میشکنند برو باز کن.

۳

بهرام در را باز می‌کند چهار نفر عرب شمشیربدست سروصورت پیچیده سیاه ترسناک پاهای برهنه چرک وارد می‌شوند چشمها را بدختر می‌دوزند عبای پاره یکی از آنها بزمین کشیده میشود شمشیر خون‌آلود بدست دارد بهرام دستها را بلند میکند عربها بیکدیگر نگاه کرده خندهٔ ترسناکی می‌کنند دختر از ترس میلرزد رفته خودش را می‌اندازد روی رختخواب پدرش که او را در آغوش میکشد.

یکی از عربها به رفیقش – فلیبارکک الله لم ارفی عمری جمالا کهذا. (چشمک میزند)

دومی میگوید – رئیسنا یعطینا دراهم کثیرة.

سومی – انا متاکد.

اولی اشاره میکند به بهرام – تیقظ من هذا الرجل.

دومی – فلنعجل ولتفتش فی کل الانحاء لاتنسوا السجاده.

اولی – فلنذهب لکی لانضیع الوقت.

هر چهار نفر با هم میخندند سه نفر از عربها مشغول کاوش می‌شوند. کتاب خطی را یکی از آنها برداشته نگاه می‌کند میزند بزمین لگدمال می‌کند. دیگری قالیچه را لوله کرده میگذارد کنار. سومی پیاله‌های دوا را روی فرش پاشیده گوشهٔ عبایش می‌گذارد. آنکه نزدیک در ایستاده و شمشیر بدست دارد


  1. قسمتهای عربی برای خالی نبودن عریضه و در تحت‌الشعاع قرار میگیرد.