برگه:Parcham-kasravi-01-01.pdf/۳۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
—۳۴—

و اصرار دارند حقایقی را که آقای کسروی با یک قوهٔ موهبتی امروز متوجه آنها گردیده و از اینراه خدمت بزرگی بعالم شرق انجام داده اند با گل بیاندازند و دوره گمراهی ما را باز مدتها ادامه بدهند ولی خود در اشتباهند بذری را که آقای کسروی در مزرع حقیقت طلب دلهای هوشمندان افشانده نه چنان در کار نشو و نما است که بدین یاوه گوییها از نمو خود باز ایستد.

منکه خود یکی از دوستاران شعر و شاعری بودم و گاه هم چیزهائی بهم میبافتم پس از اینکه پیمان را خواندم دیدم قسمتی از این مفاسد که آقای کسروی شرح داده همیشه در خاطره من خلجان داشته الا اینکه فقدان قوت نفس و عدم اتکاء بافکار خود دل آنرا نداشته ام که در مقابل عقاید عمومی ترتیب اثری بآنها داده و زبان بانتقاد بگشایم.

در هر حال با اندک تاملی در اطراف موضوع منتقل به حقیقت امر گردیده و ترک شعر و شاعری گفتم و محاکمه اینکار در محکمه درونم طول نکشید و در اندک زمانی افکار و احساسات سابقم در مقابل دلایل منطقی آقای کسروی محکوم و امروز کاملاً معتقدم که منشاء اینهمه مفاسد اخلاقی و شیوع مناهی در کشور ما همین اشعار و دواوین شعرای صوفی مشرب و خراباتی میباشد و این مفاخر ملی ما کاری را برای ما انجام داده اند که از هیچ دشمنی بر نیاید.

عجب تر آنکه در اوایل مشروطه بسیاری از شعرای معاصر تجدد در شعر را گاه در برهم زدن قافیه و وزن دانسته و گاهی نیز در هر غزلی برای هر یک از مصراعهای یک بیت قافیه مخصوص ایجاد و بر اشکالات شعر و شاعری میافزودند و بدون اینکه متوجه مضامین خانه برانداز اشعار اسلاف بشوند هنری که از خود مینمودند این بود که معدودی از اصطلاحات دوره مشروطه را از قبیل تمدن و آزادی و میهن پرستی با همان مضامین فسادآمیز آمیخته و در اشعار خود بکار برند و آنرا از بهترین اصلاحات شعری میدانستند.

تا دست غیبی آقای کسرویرا برانگیخت که پرده از روی حقایق بردارد و ملل شرقی را بر اشتباهات هشتصد ساله خود متوجه ساخته و شاهراه اصلاحات مادی و معنوی را برویشان باز کند.

من مدنها در این اندیشه مستغرق بودم که با وجود اینهمه کتب اخلاقی که