برگه:Moz 3 06.pdf/۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

برای اصلاح از خود باعث ترتیب نسبت‌های بیربط و عاری از تناسب اخلاقی ببنده بشوند بنده مقابله و معارضه بمثل نکرده و کشف حقایق را باطلاع آقایان نمایندگان و عامه مردم که از تاریخ زندگانی و سابقه اخلاقی و رفتار بنده و ایشان هر دو مستحضرند وا میگذارم – محمدصادق طباطبائی‏

کاغذ میرزا ابوالحسن خان توسط شریعتمدار بمضمون ذیل قرائت شد:

توسط حضرت حجةالاسلام آقای حاج امام جمعه و آقای مؤتمن‌الملک و آقایان مدرس حاج سید اسدالله قزوینی شریعتمدار مشیرالدوله حاج شیخ حسین یزدی حاج سید نصرالله مقام مقدس مجلس شورای ملی شیدالله ارکانه – این مسئله مسلم است اظهارات بنده محققاً مخالف میل بعضی از آقایان وکلاء و غیره است و واضح است برای این اظهارات در ضدیت و انعدام من نهایت کوشش را خواهد نمود با اینحال در این موقع باریک شرفی بنظر حق‌شناسی انعدام خود را نام نیک تاریخی و شرف ابدی فامیلی میدانم و از اظهارات خود هیچ غرضی جز ادای وظیفه انسانیت ندارم با سابقه کدورت و ضدیت بنده با آقای حاج آقا و با خصومت و ضدیت ایشان نسبت ببنده که شرح آن مطول و غالب از آقایان این شهر مستحضرند بقول آقایان محرکین مقتضی است که اعمال اغراض شخصیه را در این موقع وسیله تحصیل مقاصد فاسده جمعی از مفسدین قرار ندهیم از نقطه‌نظر شرف دوستی چون آقای حاج آقا متدین است و وطن‌فروش نیست و خدمات نمایان بوطن ما نمودند و از اغلب نمایندگان زیادتر قابل استفاده عمومی و مملکتی هستند لذا از نقطه نظر نوعی اغراض شخصی را کنار گذارده با استیصال فوق‌العاده کنونی از مبلغ قابلی چشم پوشیده و چون دیگران ببیشرفی تن در نداده و مطابق دستورالعمل محرکین قلماً و قدماً اقدامی نکرده و بواسطه رضای یکدسته از مغرضین سخط خالق را بر خود روا نداشته بمدلول آیه شریفه ان احسنتم احسنتم لا نفسکم حقیقت واقعه را عرض میکنم‏

متجاوز از دو سال شب و روز بنظر موفقیت مشغول پاره خدمات حزبی بودم بعلاوه بیاست اداره دفتر فرقه انتخابات شدم چند نفر از آقایان حزبی بواسطه توقعاتیکه اقدام و انجام آن مخالف رویه حیثیت حاج آقا بود با حاج آقا باطناً ضدیت پیدا کردند و برای سلب توجه ملی و حزبی از آقای حاج آقا کمیسیونها تشکیل و شاید از بنده هم پاره تقاضاها برای نیل بمقصود مینمودند موقعیکه از طرف دولت اعلان انتخاب شد و بالاخره بمناسبت عدم صلاحیت بعهده تاخیر افتاد در آن موقع عموم افراد حزب با استنشافی .... داعیه وکالت داشتند و بتصورات موهوم اکثریت را متوجه بخود میدانستند و عموماً از قرار معلوم متوقع بودند که اسامی آنها از طرف حاج آقا جزء کاندیدای حزبی بشود و شاید هم منتظر که آقای حاج آقا اوقاف خود بمعرفی آنان بملت برای وکالت صرف کند عدم مساعدت حاج آقا راجع بمعرفی آقایان برای وکالت از نقطه‌نظر عدم قابلیت یا مطالب خارجی تولید خصومت بزرگتری کرد تا این که بطبیعت مذاکرات انتخاب از میان رفت بنده هم بجهات متعدده که باز شرح آن مطول و خارج از موضوع است کناره گرفتم مجدداً از طرف هیئت محترم دولت اعلان انتخاب شد همان اشخاص که داعیه وکالت داشتند آتش حرارتشان مشتعل و بنده را نیز آنی آسوده نمیگذارند و قسمها با حضور قرآن مجید راجع بمساعدت آیته که اگر اشغال نماید کرسیها را یاد مینمودند و شاید این اظهار را هم مینمودند که در پرداخت مخارج راجع بدو فقره (یکی تهیه رأی) (یکی سلب توجه عموم از حاجی آقا بطور نقد حاضریم بالاخره به طوری که رفقای حزبی برای بنده حکایت مینمودند عاقبت بواسطه توقعات بی رویه آقایان بر ای اشغال کرسی وکالت کار بجائی کشید که تا ختم انتخابات آقای حاج آقا شخصاً کناره‌جوئی کرده و در کنفرانس‌های ملتی فرقه اعلان کاندید رسمی نداشتن فرقه را نموده و انتخاباترا بوجدان پاک و عقاید افراد حزب واگذار نمودند و در موقعی که انتخابات خاتمه یافت و اعلان اسامی نمایندگان محترم شد چون موافق میل آقایان نبود و خود را محروم دیدند از اشغال کرسیها باین نظر از خصومت دیرینه آقایان با حاج آقا تولید یک مولودی شد که آن مولود بتدریج بدست خارجی و داخلی نمو نموده تا رشته را باینجا کشانده‌اند که بر همه مکشوف است علاوه بر این درجه هم اکتفا ننموده باز هم بوسائل مختلفه این و آنرا محرک شده و میشوند چنانکه شب جمعه برای تحقیق مطلبی منزل یکنفر از آقایان محترم طباطبائی‌ها رفتم پس از مذاکرات زیاد که اسکناس بیست و پنج تومانی مقابل روی من گذاردند و فرمودند تا سیصد تومان باقساط به شما داده میشود بشرط یاد نمودن قسم برای اطمینان و مساعدت در انجام مقصود و تهیه مدارک اسنادی برای تنظیم مقصود و سؤال نمودم آیا از این اقدامات موفق بمقصود که رد وکالت حاج آقا است خواهید شد یا نه جواب دادند بلی بطور قطع چنان داخل در انجام مقصود شده‌ایم که موفقیت قطعی است و غرض از مزاحمت شما تتمیم مقدمات مقصود است چون برداشتن وجه موقوف بیاد نمودن قسم و پارهٔ شرائط دیگر بود لذا صرف نظر نموده ببهانه تهیه اسناد و مدراکی برای انجام مطلب از مجلس بیرون آمدم مجدداً کاغذی همان شخص محترم مرقوم داشتند که برای تتمیم مذاکرات سابقه در موقع معین حضور بهمرسانم که عین کاغذ را حضور مبارک ریاست مجلس تقدیم نمودم مطلب دوم یکی از آقایان ذاکرین نیز در کوچه و بازار در حین ملاقات تقاضای مساعدت و همراهی بر علیه حاج آقا می نمودند مطلب سومی آقای مدیرالذاکرین در چندین روز قبل در تخت زمرد ملاقات و مذاکراتی شد شب را بمنزل بنده تشریف آورده پس از صرف تریاک و... دیگر مذاکراتی مبنی بر جلب بنده که بطوری که دستور از دیگران داشته نمود نتیجه اقدام خود سؤال کردم قسمهای مغلطه یاد نمودند که آنچه در اینموضوع وجه داده میشود از این ببعد با بنده تنصیف نمایند حتی مذاکره تا به اینجا کشید که وجوهات اخذ شده هم باید بمن سهم بدهید بدواً قبول نمیکردند عاقبت حاضر شدند که مرا راضی نمایند به علاوه اطمینان مساعدتهای فوق‌التصور از طرف یکنفر از کرسی‌نشینان مجلس و آقای میرزا محسن به بنده دادند بنده برای اینکه سند کتبی از ایشان بدست بیاورم دامنه مذاکره را طویل نموده و در آن شب موفق بمقصود نشدم و بنای ملاقات و تتمیم مذاکره بجلسه دیگر افتاد فردای آن شب حسب‌الدعوت آقای مدیرالذاکرین بمنزل ایشان رفتم پس از مذاکرات زیاد بنده اظهار نمودم که باین وجه ناقابل و قولهای لفظی جنابعالی از طرف آقایان طباطبائی و آقای آقا میرزا محسن و غیره بچنین امر خطرناکی بی وجدانانه داخل نخواهم شد بالاخره حاضر شدند با یاد کردن قسم بقرآن مجید و سپردن سند کتبی از طرف آقایان با اجرای مشروط شب بنده را اقناع و اطمینان دهند در ضمن که بنا بود قرآن از اطاق دیگر بیاورند مشغول قسم و نوشتن سند بشوند یکمرتبه یکی از آقایان وکلاء عدلیه با شخص دیگری وارد اتاق شدند و مذاکرات ناتمام و بنده موفق بدست آوردن سند از ایشان نشدم از قرار معلوم مجدداً هم به بنده منزل آمده بودند و بنده نبوده‌ام ...

اگر چه رد و قبول آقای حاجی آقا با آن احساساتی که در افکار عامه بواسطه مذاکرات این چند روزه دسته‌بندی‌ها تولید شده بحال شخص من ابداً فرقی ندارد ولی با یک ضمیر ساده و وجدانی پاک ناچار از ذکر بعضی معلومات و مشهودات اخیر بودم تا در پیشگاه الهی مسئول نبوده و ادای وظیفه انسانیت و حق پرستی خود را در مقابل جلوگیری از دسته‌بندی هائی که امروز با اوضاع سیاست دین جز خیانت بمملکت چیزی نیست نموده باشم شمهٔ از اینمطالب را حضوراً در موقع جریان دسیسه و حضرت اشرف آقای مؤتمن‌الملک رئیس مجلس عرض نموده‌ام و از حضرت ایشان مستدعیم که این عریضه را در مجلس علنی امر بقرائت فرمایند تا به غرضتان از دسائس مغرضین مطلع شوند (ابوالحسن)

رئیس– راجع باین مطلب عرض میکنم که در چند روز قبل در هیئت رئیسه بودم گفتند جوانی هست اسم او میرزا ابوالحسن خان میخواهد شما را ملاقات کند گفتم بیاید بعد از اینکه آمد اظهاراتی که کرد مجملا این بود که مرا منزل شخصی خواسته (اینجا در کاغذ خودش نوشته است طباطبائی‌ها) و مطلب او مهم بود همچه را میرساند که آقای میرزا محمد صادق طباطبائی هم بوده‌اند از او پرسیدم آقای طباطبائی تشریف داشتند گفت خیر گفتم مقصود از رفتن به آنجا چه بود و بشما چه تکلیف کردند گفت بمن تکلیف کردند که بشما وجهی میدهیم که بگوئید حاج آقا پولی بتوسط من گرفته برای انتخابات بنده از او پرسیدم شما چه جواب دادی آن شخص جواب داد که من بانها گفتم نمیدانم کی غالب خواهد بود و کی مغلوب از این جهت نمیتوانم این کار را بکنم بنده گفتم خوب است این مذاکراترا را که با من کردید بروید در شعبه بکنید ولی چون در بدو صحبت خیلی اصرار داشتند که این مسئله مکتوم بماند بنده گفتم چون این مسئله مذاکره شده ممکن نیست مکتوم بماند خوبست شما بروید در شعبه هر چه میدانید اظهار کنید ولی ضمناً اظهار میکردند که من با حاج آقا بد هستم زیرا که سابقاً میخواستند مرا بریاست کابینه فلان ایالت بفرستند ایشان مانع شدند با وجود اینکه با ایشان بد هستم چون ایشانرا آدم متدینی میدانم این بود که آمدم بشما اظهار نمودم یکروز گذشت گویا روز پنجشنبه بود در موقع تنفس کاغذی از ایشان رسید در لف آنکاغذ کاغذ دیگری بود و همچه وانمود کرده بود که میخواسته است بشعبه برود و من مانع شدم آن کاغذ که رسید بنده فورا باو کاغذی نوشتم و دادم بردند که روز سه‌شنبه ۳ ساعت بغروب مانده بیائید در شعبه و هر قسم و اظهارات دارید بشعبه بنمائید پس از اینکه کاغذ را دادم بردند بمنزل ایشان ایشان دیگر دیده نشدند چون در کاغذ خودشان اشاره باظهارات بنده کردند این بود مجبور شدم تمام صحبتهائیکه در میان این شخص و بنده شده است بعرض آقایان برسانم.

حاج شیخ اسدالله – قبلا از آقایان مخبرین جراید خواهش میکنم ....

رئیس – طرف شما آقایان وکلاء هستند به مخبرین جرأید چکار دارید.

حاج شیخ اسدالله – چون نسبت به بنده در روزنامه چیزی نوشته بودند میخواستم آنها را بیک مطلبی یادآور شوم بهر حال یکی از اشخاصی که در جلسه قبل تقاضا کرد که این راپورتها با این شرح در مجلس قرائت شود بنده بودم ولی خیلی متاسفم و افسوس میخورم که چرا این تقاضا را کردم زیرا تصور میکردم مراد شکایات یک شکایاتی است ساده و جوابهائی که باین شکایات داده شده یک جوابهای ساده‌ایست و این شرحی که امروز خوانده شد حس میکنم یک مبارزهٔ در میان این کاغذها و آن اشخاصی که داخل در این کار بوده هست از این جهت از آن تقاضای خود خیلی پشیمانم و افسوس میخورم که آن تقاضا را کردم بنده در این راپورت شعبه دو نظر دارم یکی راجع بشعبه است یکی راجع بشکایاتی است که بشعبه رسیده اما آنچه راجع بشعبه است آن روز هم عرض کردم که یک شعبه دوازده نفری که برای رسیدگی باعتبارنامه وکلاء تشکیل می‌شود وظیفه این شعبه چیست که امروز باین محظورات نیفتیم وظیفه این شعبه این است که باعتبارنامه‌های نمایندگان رسیدگی نموده و شکایات وارده را هم در تحت نظر بیاورد و بالاخره یک رائی اتخاذ کنند آن روز حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا فرمودند که نمایندگان حقی دارند در هر موقعی امتناع کنند اگر چه اساسا این مطلب را تصدیق دارم یک نفر نماینده میتواند بعد از آنکه در یک مطلب رسیدگی و دقت کرد در یک موضوعی بعد از اینکه آن مطلب بر او کشف نشد امتناع نماید اما یک شعبه دوازده نفری گمان نمیکنم این حق را داشته باشد وظیفه آن شعبه این است ولو یک نفر آنها هم باشد اظهار عقیده کند زیرا اگر بخواهیم این حق را از برای تمام وکلاء ثابت بدانیم ببینیم نتیجه چه می‌شود این از قضایای فرضیه است اگر این مطلب را در نظر دقت بگیریم می‌بینیم ممکن است یک مجلس از جلساتی که داریم در باب یک مطلبی کلیتاً امتناع کند.

آیا حق دارند امتناع کنند خیر حق ندارند امتناع فقط در یک مورد است و راجع بیک نفر است نه یک مجلس یا یک شعبه ۱۲ نفری بعقیده بنده بعقیده بنده در یک مطلبی نمی‌تواند امتناع کند و هیچ اظهار عقیده نکنند اگر شعبه اظهار عقیده کرده بود ما باین محظورات نمیافتادیم بهر حال شعبه اظهار عقیده نکرد و راپورتها قرائت شد ماده شکایات که چند است و برای اینکه در این شکایات که صورتش را شاهزاده سلیمان میرزا خوانده‌اند مطلب بهتر حل شده باشد یکی از مواد شکایات این است که مینویسند یکی دسیسه یکی تطمیع غیر از این دو فقره دیگر چیزی نیست اگر نظر آقایان باشد راجع بسایر انتخابات یعنی نسبت بانتخاب اغلب از منتخبین این شکایات بود اما لفظ دسیسه یک لفظی است مبهم و معلوم نیست چیست اگر مراد ترغیب باشد تشویق باشد مثل اینکه تمام احزاب سیاسی در تمام دنیا اجتماعات میکنند و مردم را تشویق و ترغیب مینمایند چنانچه در طهران هم در موقع انتخابات معمول بود اگر مراد از دسیسه این باشد مانع از صحت جریان انتخابات نیست زیرا اگر یک نفر بخواهد کسی را که بعقیده خودش خوب است برای جمعی معرفی کند چه بکند غیر از این راهی دارد که جمعی را بمنزل خودش دعوت کند و در آن مجلس از آنها خواهش کنند که فلان آدم را انتخاب کنید مثل این که در تمام دنیا معمول است و همه احزاب هم کردند اگر مقصود از دسیسه این است بنده عرض می‌کنم خیلی خوب است و موجب صحت انتخاب است اگر غیر از این است بنده دیگر از این لفظ چیزی نمی‌فهم اما راجع بتطمیع اینجا شرحی نوشته‌اند که او را هم باید بکسانی که شکایت کرده‌اند شرح بدهند در خصوص تطمیع شرحی نوشته‌اند که از مذاکرات و سؤالاتی که از مدیرالذاکرین یا مشیرالواعظین یا محتشم‌الذاکرین و غیره شده آنچه که بنده از مذاکرات این اشخاص فهمیده‌ام این است ادعا کرده‌اند که یک پولی حاج آقا یا اشخاص دیگر در موقع انتخابات بما دادند مثل آنکه تصریح میکنند که خرج مهمانی کردیم و جمعی را دعوت کردیم و پول بمصارف احتیاجات رسید بنده عرض میکنم این خیلی خوب است و بهتر پولی که در مملکت مشروطه خرج می‌شود همین پول است اگر چه این هم ادعا است معلوم نیست واقعیت داشته باشد یا نداشته باشد اما مدعی همچو میگوید که فلان مبلغ را بفلان سید برای خرج انتخابات داده‌اند برای خاطر آن که مردمرا حاضر کنید معلوم است در موقع اجتماعات در هر موقع و هر اجتماعی که در هر محل بشود البته خرج دارد قلیان میخواهد چای میخواهد بهر حال مدعی میگوید یک پولی بمن دادند و من خرج مهمانی کردم یا یک پولی بفلان سید دادند برای پیشرفت کاندیدا خرج کرد اگر این است بنده عرض میکنم اینگونه مخارج همه جا معمول است بعضی آقایان در موقع انتخابات طهران در طهران بودند و مسبوق هستند که اجتماعات خیلی بود و منحصر به کلوپ خانه – آقا میرزا هاشم نبود بلکه اجتماعات از احزاب مختلفه و غیر احزاب همه جا بودند اگر بنا باشد این اجتماعات را مضر بدانیم و بگوئیم اینها از برای انتخابات مضر است باید تمام انتخابات تهران را باطل بدانیم معلوم است در این طرز اجتماعات کاندیدا معین می‌کند و پول هم خرج میکند و باید هم خرج بکند این آقایان هیچ نگفته‌اند این پولها غیر از این شکل مصرف شده باشد و در ضمن استنطاقشان هیچ چیزی کشف شده که فلان پول را بفلان آدم دادیم که تو یک رأی بده یا انکه هزار تومان خرج کرده‌ایم از برای خریدن یک عده آراء و آقایانیکه در طهران بودند و نظارت بجریان انتخابات داشته بلکه بعضی هم در این انجمن نظار بودند این اجتماعات را میدیدند میدانند تمام احزاب هم پول خرج کردند اگر هم هر آینه ممکن بود کسی بواسطه تطمیع انتخاب شود حاج آقا نبود بلکه خیلیها بودند و خیلی پولها هم خرج کردند که انتخاب شوند نشدند بنده عرض میکنم این انتخابی که در تهران شده من اوله الی آخره صحیح و از روی یک ترتیب صحیح و قانونی جریان داشته و خاتمه پیدا کرده و این نسبت‌هائیکه بحاجی آقا می‌دهند در دادن پول بنده بهتر پولی را که برای مصارف خیریه داده میشود همین پول را میدانم و عقیده‌ام اینست که هیچ مانعی ندارد یعنی ضرری بقسمت انتخابات کسی نمی‌زند این عقیده شخصی بنده است دیگر موکول بنظر مجلس است‏

شاهزاده سلیمان میرزا – فرمایشات آقای حاج شیخ اسدالله بدو قسمت منقسم میشود یکی راجع باصل انتخابات یک راجع برأی شعبه آنچه راجع بانتخابات است بنده داخل در آن نمیشوم زیرا شعبه داخل در رأی نشده است که بنده مدافعه کنم فقط اظهاراتی که فرمودند راجع بشعبه بود و اشکالاتی که بشعبه وارد آوردند محض رفع اشکالات ایشان عرض میکنم اولا در راپورت شعبه اظهار تأسف فرمودند و باید در نظر داشته باشند که در جلسه قبل خیلی اظهارات فرمودند و بنده بایشان عرض کردم که جزء اظهار تأسف از برای ایشان چیزی دیگری نخواهد بود در صورتیکه خود آقا و چند نفر از آقایان این تقاضا را کرده بودند در صورتیکه بنده بنام شعبه بعرض آقایان رساندم که در آنجا حاضر است میآیند بخوانند حقیقة جای تأسف شعبه پیش‌بینی کرده بود و نپذیرفتند راجع باینکه فرمودند یکنفر می‌تواند امتناع کند و چند نفر نمی‌توانند و دلیلی که برای این فرمایش عجیب خودشان اقامه فرمودند این بود که چطور میشود ده نفر یا بیست نفر در مجلس امتناع کنند خیلی عجیب است در دوره قبل خودشان در مجلس بودند و میدیدند چه بسا رایها داده میشد و بهمین جهت که ممتنعین زیادتر بودند آن مسئله بلاتکلیف میماند پس هر کاریرا که یکنفر میتواند بکند ده نفر هم می‌توانند بکنند و یک شعبه ۱۲ نفری هم که از وکلاء انتخاب میشود همان حق را دارد این دوسیه که از برای آقایان خوانده شد بملاحظه اینکه تقریباً دو سه هزار ورق در جوف آن است اگر بخواهیم اینها را بخوانیم بیشتر باعث تأسف آقایان خواهد شد و هم وقت مجلس را خواهد گرفت و هم اسباب اشکال خواهد شد و بملاحظه همین کاغذها که دیدند شعبه نتوانست یک نظریات ثابتی اتخاذ کند و شاید چند نفری هم در شعبه بودند که عقیده ثابتی داشتند خوب بود یا بد راجع بخودشان است پس بنابر این گمان میکنم شعبه (۴) بهیچوجه قصوری از مقررات خود نکرده و خواهش میکنم که بعد از این در موضوع انتخابات صحبت بکنند و در موضوع شعبه صحبت ننمایند زیرا که شعبه اظهار رأی نکرده.

آقای مدرس– راجع باین نوشتجاتی که خوانده شد عرضی ندارم زیرا که بر تمام وکلاء و حاضرین و تماشاچیان معلوم است جرح و تعدیلی نسبت باین ندارم لیکن عرض میکنم که خیلی مجلس مقدس باید ملاحظه بکند که این زحماتی که کشیده