برگه:Montazem Naseri.pdf/۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
( ۲۸ )

كه وعدۀ حكومت مصر داده بود با ششهزار نفر بر سر محمد فرستاد و عمرو عاص به معاية بن حديج پيوست و او را به جنگ محمّد فرستاد و بعد از محاربه محمّد تنها ماند،معاوية بن حديج او را كشته و جسد او را در شكم اسبى يا حمارى نهاده بسوخت و عمرو عاص داخل مصر شده بى‌منازعى مشغول حكمرانى گرديد و در اينواقعه امير المؤمنين خواستند لشكرى به كمك محمّد فرستند ولى عساكر كوفه اقدامى ننمودند،فرستادن معويه عبد اللّه حضرمى را به تسخير بصره،و مختفى شدن زياد بن ابيه كه از جانب ابن عبّاس كارگذاران ولايت بود،و فرستادن امير المؤمنين(ع)اعين بن ضبيعة المجاشعى را به جنگ عبد اللّه حضرمى و كشته شدن او،و فرستادن امير المؤمنين جارية بن قدامه را به حرب و مغلوب كردن او عبد اللّه را،و محصور شدن در قصرى و سوزانيدن جاريه آن قصر را با هركه در او بود،اظهار مخالفت خرّيت بن راشد الناجى با امير المؤمنين(ع)به جهة راضى شدن آنحضرت به حكمين،و بيرون شدن از كوفه با متابعينش،و تعاقب كردن زياد به خفصة البكرى او را به جهة برگردانيدن او و مقاتله خرّيت و زياد در نفّر،يا در جرايا 1و رفتن خرّيت به اهواز و زياد به بصره و فرستادن مير المؤمنين(ع)معقل بن قيس را با دو هزار نفر به محاربه خرّيت،و نوشتن آنحضرت به ابن عباس كه شخص شجاعى را با دو هزار نفر ممّد معقل سازد،و جمع آمدن اجامره و اوباش عرب و عجم بر خرّيت،و ملاقات معقل و خرّيت در يكى از كوههاى رامهرمز،و فرار خرّيت بعد از مقاتلۀ شديد به سواحل دريا كه در آنجا از كسان او بسيار بودند،و دعوت كردن مردم را به مخالفت امير المؤمنين(ع)و رفتن معقل به فرمان امير المؤمنين(ع) به تعاقب او،و وقوع محاربه و كشته شدن خرّيت به دست نعمان بن صهبان الرّاسى،خروج اشرس بن عوف شيبانى دردسكره،و رفتن به انبار،و فرستادن امير المؤمنين اشرس بن حسان را به مدافعۀ او و كشته شدن اشرس،خروج هلال بن علفة از خوارج از تيم الرّباب،و آمدن به ماسبذان و كشته شدن او و متابعينش به دست معقل بن قيس رياحى، خروج بعضى ديگر از خوارج و دفع آنها،حج كردن قثم بن عباس حكمران مكّه از جانب امير المؤمنين(ع)در اينسال،وفات صهيب بن سنان به قول بعضى.

[سنه 39 هجرى-سنه 659 مسيحى]

آسيا- فرستادن معاويه نعمان بن بشير انصارى را با هزار نفر به عين التّمر و مقاتلۀ مالك بن كعب كه از جانب امير المؤمنين عليه السّلام حكومت عين التّمر را داشت با نعمان و مراجعت نعمان به شام،و درينمورد امير المؤمنين(ع)هرچه خواستند از عساكر كوفه مددى به مالك فرستند آنها مسامحه نمودند.فرستادن معاويه سفيان بن عوف را به هيت كه شهريست ميان موصل و شام و آمدن سفيان از هيت به انبار و مقاتلۀ او با اشرس بن حسان بكرى كه حاكم آن سواد بود و كشتن او اشرس را و غارت كردن انبار را و معاودت به شام،فرستادن معاويه عبد اللّه بن مسعدة بن حكمة بن مالك بن بدر الفزازى را با هزار و هفتصد نفر به جانب تيما كه شهريست در كنار باديه كه متصّل است به حدود شام و گرفتن صدقات از اعراب باديه و فرستادن امير المؤمنين(ع)مسيب بن نجبة الفزازى را با دو هزار نفر به دفع او و غلبه كردن بر او بعد از مقاتله شديد و مراجعت عبد اللّه به شام، فرستادن معاويه ضحّاك بن قيس را به باديه به جهة خرابى منازل و قتل مردم،و منع حاج از رفتن به مكّه،و فرستادن امير المؤمنين عليه السّلام حجر بن عدى الكندى را به دفع او و هزيمت ضحّاك،آمدن معاويه به موصل به‌عنوان تماشاى دجله و مراجعت او پس از چند روز به دمشق،فرستادن معوية يزيد بن شجره رهاوى را به مكّه با سه هزار نفر براى اينكه مردم با او حج گذارند،و عامل امير المؤمنين(ع)را از مكّه بيرون كند و خبر دادن قثم بن عبّاس حاكم مكّه امير المؤمنين(ع)را و فرستادن حضرت جمعى را به دفع او،و مراجعت يزيد بن شجره به شام كه فرستادگان امير المؤمنين(ع)به معدودى از همراهان او رسيده آنها را اسير كردند.فرستادن معاويه عبد الرّحمن بن قباث بن اشيم را به بلاد جزيره و مقاتله كميل بن زياد كه در هيت بود با عبد الرّحمن و غلبۀ كميل و رسيدن شبيب بن عامر از نصيبين به كمك كميل،فرستادن معاويه زهير بن