برگه:Montazem Naseri.pdf/۳۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
( ۲۵ )

به جرير بن عبد اللّه بجلى كه حاكم همدان بود از جانب عثمان،و به اشعث بن قيس كه او نيز از جانب عثمان حكومت آذربايجان داشت باخذ بيعت،و حاضر شدن آن دو به كوفه خدمت حضرت،و فرستادن جرير را با نامه به شام نزد معاويه،و طلب بيعت كردن،و مماطلۀ معاويه در جواب جرير،و مشاوره با عمرو،و برانگيختن عمرو او را به جنگ با امير المؤمنين(ع)به‌عنوان طلب خون عثمان،و برانگيزانيدن معاويه اهل شام را به مقاتله،و مراجعت نمودن جرير به كوفه،و اخبار از حالت معاويه و اهل شام،و مكاتبات متعدّده كه فيمابين امير المؤمنين عليه السّلام و معاويه اتفاق افتاد،مامور شدن جمعى به رى و قزوين به سردارى ربيع بن خيثم 4،عزيمت امير المؤمنين(ع)به شام و مقاتله با معاوية و فرستادن زياد بن نضر حارثى را با هشت هزار نفر به‌طور مقدمّة الجيش،و فرستادن شريح بن هانى را بعدها با چهار هزار نفر و تجهيز كردن از مداين،و سعد بن مسعود عّم مختار بن ابى عبيدۀ ثقفى را والى مداين نمودن،و فرستادن معقل بن قيس را با سه هزار نفر از راه موصل،و امر كردن كه چون به رقه رسيدند اهالى را بران بدارند كه جسرى به بندند كه از آن جسر عبور نموده به راه شام بروند،رسيدن زياد بن نضر و شريح بن هانى به سور الرّوم،و ملاقات با ابو الاعور سلمى،و قشون شام كه از جانب معوية آمده بودند،و خبر فرستادن به امير المؤمنين(ع)و فرستادن حضرت مالك اشتر را به معاونت آن دو،و محاربۀ با شاميان و بازگشت شاميان نزد معاوية،و حركت كردن معاويه با لشكر خود،و صفين را كه در نزديكى فراتست معسكر خود كردن،و رسيدن امير المؤمنين و همراهان آنحضرت به صفيّن،تصرف جيش معاوية پيش از وقت راه شريعۀ فرات را كه ديگر شريعه‌اى در آن نواحى نبود كه عساكر امير المؤمنين(ع)را سيراب كند، و حكم كردن معاويه جماعتى را با ابى الاعور كه عساكر امير المؤمنين عليه السّلام را از آب ممنوع نمايد،و شنيدن امير المؤمنين(ع)اينفقره را،و حكم دادن كه مالك و جمعى با مخالفين بر سر آب مقاتله كنند،و داوطلب شدن اشعث بن قيس كندى به مقاتله آنها،و قتال كردن و فرستادن معاويه يزيد بن اسد بجلى قسرى را با جماعتى به امداد ابى الاعور،و فرستادن امير المؤمنين(ع)شبث بن ربعى رياحى را به معاونت عساكر خود،اشتداد نايرۀ حرب و فرستادن معاوية عمرو بن عاص را با لشكر زيادى به مدد ابى الاعور،و يزيد بن اسد،و فرستادن امير المؤمنين(ع)اشتر را با عساكر بسيار به كمك اشعث و شبث،و عظيم شدن جنگ تا وقتيكه عساكر امير المؤمنين(ع)جلو آب را از قشون طرف مقابل خالى كردند،و بعد از آنكه شريعة را عساكر امير المؤمنين(ع)متصرّف شدند آنحضرت آب را بر مخالفين مبذول داشتند،فرستادن امير المؤمنين عليه السّلام ابو عمرو بشير بن عمرو بن محصن الانصارى،و سعيد بن قيس همدانى،و شبث بن ربعى تميمى را نزد معاويه به نصيحت،و اين در اوّل ذيحجّه بود و نپذيرفتن عاويه نصيحت آنها را،و پس از آن دسته دسته از جانبين عساكر مامور مى‌شدند و جنگ مى‌كردند،و همه روز ماه ذيحجّة به جنگ گذشت،و بسا بود كه يكروز دو مرتبه جنگ ميكردند،هم در اينسال حذيفة بن يمان قبل از جنگ جمل وفات كرد،و سلمان فارسى نيز درگذشت در سنّ دويست و پنجاه سالگى،و بعضى سلمان را سيصد و پنجاه نوشته‌اند،وفات عبد اللّه بن سعد بن ابى سرح در عسقلان،در حالتيكه با معاوية بيرون آمده بود به عزم صفيّن و كراهت داشت از اينكار،فوت عبد الرّحمن بن عديس البلوى،وفات قدامة بن مظعون الجحمى 1، فوت عمرو بن ابى عمرو بن ضبّة الفهرى ابو شداد.حكومت يزيد بن حجيه تميمى 2در رى كه مقصّر و معزول و محبوس شد و از حبس به شام نزد معاويه فرار كرد. اروپا- محاصرۀ قسطنطنيه.

[سنه 37 هجرى-سنه 657 مسيحى]

آسيا- از وقايع عمدۀ اينسال جنگ صفيّن است و اسامى امراء امير المؤمنين عليه السّلام از اينقرار بوده:سليمان بن صرد الخزاعى،حارث بن مرّة العبدى،عمرو بن الحمق،حصين بن المنذر، احنف بن قيس،نعيم بن هبيره،جارية بن رقاعة بن الشّداد،ابو ايّوب الانصارى،ابو الهشيم بن التيهان نقيب رسول اللّه(ص)عدى بن حاتم،عمرو بن عطارد،جنيد بن زهيره،خالد بن معمّر، شبث بن ربعى،سعيد بن قيس،عبد اللّه بن طفيل،عمرو بن حنظله،قيس بن سعد بن عبادۀ انصارى،شداد الهانى،قاسم بن حنظله،قيس الجهنى،عمرو بن مزيد،