– ممکنه خواهش کنم زیر همین ورقه مرقوم بفرمایید؟
و سیگارم را توی زیرسیگاری براق روی میزش تکاندم. روی میز پاک و مرتب بود. درست مثل اتاق مهمانخانهٔٔ تازه عروسها. هر چیز بجای خود. و نه یک ذره گرد . فقط خاکستر سیگار من زیادی بود. مثل تفی در صورت تازه تراشیدهای... قلم را برداشت وزیر حکم چیزی نوشت و امضا کرد و من از در آمده بودم بیرون. خلاص.
تحمل این یکی را نداشتم. با اداهایش. پیدا بود که تازه رییس شده. زورکی غبغب میانداخت و حرفش را آهسته توی چشم آدم میزد. انگار برای شنیدنش گوش لازم نیست. صد و پنجاه تومان در «کارگزینی کل» مایه گذاشته بودم تا این حکم را به امضا رسانده بودم. توصیه هم برده بودم. و تازه دو ماه هم دویده بودم. مو لای درزش نمیرفت. میدانستم که چه او بپذیرد چه نپذیرد کار تمام است. خودش هم میدانست . حتماً هم دستگیرش شد که با این نک و نالی که کرد خودش را کنفت کرده ولی کاری بود و شده بود.