زبان چه معنی دارد؟ ملتی که الفبای او بلای ظلمت و جهل اوست اگر از اصلاح او صرفنظر نموده به تصفیهٔ زبان پردازند گناه است. و باز فکر جهانبین نویسنده او را جلوتر میبرد و معترضانه میگوید «حالا مجاهدین ترقی و اتحاد نوع انسانی میخواهند یک لسان واحد عمومی را اختراع بکنند که همهٔ مخلوق دنیا متکلم زبان واحد باشند.» و در جواب اینکه میگویند ما «برای خودمان لغات جدیده وضع نماییم» میگوید «وضع لغات جدیده محال و ممتنع است. ما چگونه که پانصد هزار اسامی قرا و بلاد دیگران را نمیتوانیم تغییر بدهیم باید اعتقاد نمود که لغات را نیز نمیتوانیم. ما باید دیپلومات رادیپلومات و پولتیک را پولتیک بگوییم و بنویسیم. معارف معدودهٔ ایران فقط با آرزوی وطنپرستی در مملکت بیسواد و هزار معایب دیگر تصفیهٔ زبان فارسی را موفق نگردد. در عهد فردوسی فرنگی در هوا سیر نمینمود، آیرستات نمیساخت، لوکومبیل، لوکوموتیف، اوتوموبیل، تلغراف، تلفن، فنوگراف، غراموفون، فتوگراف، کابل، بارومتر، ترمومتر، آنامومتر و دویست هزار الفاظ نوظهور دیگر مستعمل و مصطلح نبود.»
کتاب، نفاق اسلامیان را یکی از علل ضعف و عقب ماندگی ملتهای مسلمان میداند و مینویسد با اتحاد مذهب سنی و شیعی «رفع اختلاف منتج ضعف مخرب ارکان استقلال دول اسلام حاصل میشود. عداوت و عصیبت مصنوعی، که سلاطین صفویه و آل عثمان برای پولتیک جهانگیری خودشان سر زده اسباب نکبت و انقراض قریبالوقوع امروزی اخلاف خود را فراهم آوردهاند، بدل به محبت طبیعی آسیایی و مشرقی و مسلمانی گردد. دو فرقهٔ معتقد قرآن و توحید، که در این دورهٔ منوره باز مال و جان یکدیگر را مباح و عرضشان را تباه میدانند، همدیگر را میشناسند، مأنوس میشوند، وحشت اسلاف و حسد دیرینه را