برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۴۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

معلوم شد که تنگ یا گشاد، قصیر یا دراز است. نشد، باید خودم بردم بیاورم. اوستاد رفت و دیگر نیامد.»

علاوه بر اینها کتاب به مسائل بسیار دیگری که در آن زمان مورد بحث محافل مختلف اجتماعی بوده نیز می‌پردازد:

ساده‌نویسی به منزله یک مسئله - که مستقیماً به امر انقلاب اجتماعی مربوط است و بنای ادبیات منشیانهٔ قدیم را که خاص خواص است در هم می‌ریزد - در این زمان مطرح است، و کتاب خود علاوه بر اینکه به زبان مردم، به زبان ساده، نوشته شده، این شیوه را نیز توصیه می‌کند، و حتی در یک جا به جای «راز کشیدن و استراحت کردن» از روی طنز اصطلاح «تمدد اعصاب» را به کار می‌برد و آنها را که چنین عباراتی به کار می‌برند «متکلمین مغلطه» می‌خواند.

نوشتن «فارسی تمیز و بی‌غش» چیزی بود که در آن زمان برخی از روشنفکران را سخت به خود مشغول می‌داشت، و برجسته‌تر از همهٔ آنان جلال‌الدین میرزا نویسندهٔ «نامهٔ خسروان» بود، که کتاب خود را نیز با زبان پاک نوشته بود. کتاب مسالک‌المحسنین یادآور می‌شود که او عقیده داشت «در ایران مسئله‌ای واجبتر از این و اقدامی مفیدتر از این نیست.» و نویسندهٔ کتاب در ضمن تحسین احساسات این روشنفکران، به حق آنان را به تعصب و افراط متهم می‌کند. و می گوید: «بعد از صد سال درمیان مؤدبین ما یحتمل این مسئله اهمیت پیدا کند، اما حالا هزار مسئله واجبی داریم که از آنها به این مسئله پرداختن به بام هوا سقف ساختن است.» و به درستی اضافه می‌کند که «البته زبان هر قوم بخش طبیعی اوست؛ باید او را حفظ کند، محترم بدارد. اما زبان که ده هزار لغت ندارد، میدان ادبیاتش تنگ می‌شود. هرز بان که چهارصد هزار لغت ندارد گنجایش علوم این عهد را ظرف نیست. ملتی که هنوز از هزار نفر یک نفر سواد ندارد در میان آنها مسئله تصفیهٔ