این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
— ۱۹۰ —
* * *
گر جور شکم نیستی هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی[۱] بلکه صیاد خود دام ننهادی حکیمان دیر دیر خورند و عابدان نیم سیر و زاهدان سدّ رمق و جوانان تا طبق برگیرند و پیران تا عرق بکنند اما قلندران چندانکه در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس
اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب | شبی ز معده سنگی شبی ز دل تنگی |
* * *
مشورت با زنان تباهست و[۲] سخاوت با مفسدان گناه
خبیث را چو تعهد کنی و بنوازی | بدولت تو گنه می کند بانبازی[۳] |
* * *
هر کرا دشمن پیشست اگر نکشد دشمن خویشست
مار بردست و مار سر بر[۴] سنگ | خیره رائی بود قیاس و[۵] درنگ |
* * *
[۶]کشتن بندیان تأمل اولی ترست بحکم آنکه اختیار باقیست توان
- ↑ در نسخه پاریس این بیت در اینجا ثبت است:
شکم بند و دستست زنجیر پای شکم بنده نادر پرستد خدای - ↑ تباه و.
- ↑ این بیت مکرر شده (ص ۱۷۹) و در بعضی از نسخ بجای آن این بیت است:
ترحم بر پلنک تیز دندان ستمکاری بود بر گوسپندان و در یکی از نسخ این قطعه است:
نکوئی با بدان کردن وبال است ندانند این سخن جز هوشمندان ز بهر آنکه با گرگان نکوئی بدی باشد بجای گوسپندان - ↑ بر سر.
- ↑ نکند مرد هوشیار.
- ↑ در بیشتر از نسخ این پند چنین شروع میشود: و گروهی بخلاف این مصلحت دیدهاند و گفتهاند که در.