برگه:KholaseShahname.pdf/۱۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۱۹–
  چو بسپرد دختر بدان پهلوان همه شاد گشتند پیر و جوان  
  بشادی همه جان برافشاندند بران پهلوان آفرین خواندند  
  که این ماه نو بر تو فرخنده باد سر بدسگالان تو کنده باد  
  چو انباز او گشت با او براز ببود آن شب تیره تا دیرباز  

و همان شب نطفهٔ سهراب منعقد شد، و مقصود ازین پیرایه‌ها اینست که قضیّه با موافقت پدر دختر و با اطّلاع عامّه وموافق دین و آئین واقع شده باشد تا دامن پاک رستم پهلوان ملّی ایران بفسق آلوده نبوده و سهراب که یکی از اشخاص محبوب شاهنامه است از مادر ناپاک بوجود نیامده باشد.

کلیّةً فردوسی مردی است بغایت اخلاقی، با نظر بلند و قلب رقیق و حسّ لطیف و ذوق سلیم و طبع حکیم، همواره از قضایا تنبّه حاصل میکند و خواننده را متوجّه میسازد که کار بد نتیجه بد میدهد و راه کج انسان را بمقصد نمیرساند:

  مکن بد که بینی بفرجام بد ز بد گردد اندر جهان نام بد  

................

  نگیرد ترا دست جز نیکوی گر از مرد دانا سخن بشنوی  

................

  هران کس که اندیشهٔ بد کند بفرجام بد با تن خود کند  

................

  اگر نیک باشی بمانَدْتْ نام بتخت کئی بر بوی شادکام  
  وگر بد کنی جز بدی ندروی شبی در جهان شادمان نغنوی  

................