با او بود. در مذاکراتی که با او میشد، او حاضر بود که حزب توده عدهای نماینده برای انتخابات معرفی کند و از حزب ایران که در تهران و تا حدی در بعضی از شهرستانها مثل کرمانشاه و گیلان زمینههائی داشت، افرادی انتخاب بشوند و همچنین از دیگر احزاب و جمعیتها که از او حمایت و پشتیبانی میکردند، احزاب مؤتلف آنوقت چهار، پنج جمعیت بودند از جمله حزب ایران و حزب توده و دموکراتهای آذربایجان که از طرف آنها استاندارشان به نام دکتر جاوید به تهران آمده و در جلسات شرکت میکرد و از طرف کردستان صدرقاضی برادرزاده قاضی محمد که وکیل مجلس بود، یک دستهای هم به نام جنگلیها که جانشینهای مرحوم میرزا کوچکخان بودند، اینها هم با ما همراهی داشتند و در ذهن همه اینطور وانمود میشد که مجلس آینده یک مجلس ائتلافی از حزب دموکرات قوامالسلطنه و این احزاب خواهد بود. ولی قوامالسلطنه در یک جلسهای که صحبت از تعداد نمایندگان بود، به همهی ما گفت: «صلاح نیست که حزب دموکرات در این پارلمان اکثریت مطلق نداشته باشد. باید اکثریت مطلق از آن او باشد». البته به احزاب دیگر هم وعدههائی میداد. ولی ما اعتماد کامل به او نداشتیم. حزب ایران از میان رجال آن دوره فقط اعتماد به دکتر مصدق داشت. وقتی که قوامالسلطنه انتخابات را شروع کرد، مصدق میدانست که او این انتخابات را به میل خود و از افراد سرسپرده به خود خواهد کرد. این بود که تحصن اول او در دربار صورت گرفت. در این تحصن که قوامالسلطنه نخستوزیر و دکتر شایگان هم وزیر فرهنگ او بود، ما همراه دکتر مصدق نبودیم. افرادی که همراه او بودند امثال حاجعزالممالک اردلان و سیدمحمدصادق طباطبایی و امام جمعه تهران و از این قبیل اشخاص بودند که به عنوان اعتراض به انتخابات غیرقانونی و تقاضای آزادی انتخابات در دربار متحصن شدند. ولی با قدرتی که قوامالسلطنه داشت و بیاختیاری و بیکفایتی شاه و حمایتی که در آنموقع سیاستهای خارجی نسبت به قوامالسلطنه نشان میدادند، ترتیب اثری به این تحصن دکتر مصدق داده نشد و تحصن هم در میان مردم انعکاس فوقالعادهای پیدا نکرد.
برگه:Karimsanjabi.pdf/۷۶
ظاهر