نکتهی جالبی اینجا هست که من آن را از خود مصدق شنیدم که روزی برای ما راجع به همان تحصن اول زمان قوامالسلطنه صحبت میکرد، میگفت: «آقا ما رفتیم تحصن و عدهای با ما بودند. وقتی ما رفتیم دربار و متحصن شدیم من نگاهی به اطراف کردم و دیدم غالب اشخاصی که با من آمدهاند عوامل انگلیسی هستند. در آنجا من متوجه شدم و به خود گفتم مصدق انگلیسها تو را اینجا فرستادهاند؟» خلاصه، آن تحصن به جایی نرسید و مصدق بدون گرفتن نتیجه بیرون آمد.
س- یادتان هست آن تحصن چه مدتی طول کشید؟
ج- نخیر. چند روزی طول کشید. نمیدانم. ولی یادم میآید کسی که از طرف دولت به مصدق جواب میداد دکتر شایگان بود که تقاضای مصدق را رد کرد و مصدق مجبور شد که بیرون بیاید. گفتوگوی این انتخابات در جریان بود. در کابینه قوامالسلطنه از حزب توده سه نفر ایرج اسکندری و دکتر فریدون کشاورز و دکتر یزدی و از حزب ایران هم اللهیار صالح شرکت داشتند. در جلسات مشترکی که در دفتر مظفر فیروز هفتهای یکی، دو بار تشکیل میشد، همهی ما میرفتیم.در آنموقع سفیر آمریکا در ایران جورج آلن بود. مظفر فیروز یک روز از من خواهش کرد که با همدیگر برویم و جورج آلن را ببینیم. من با مظفر فیروز به دیدن او رفتم جورج آلن آن روز بمن گفت: «مردم ایران، هموطنان شما از شما انتظار دارند که یک نمونه کامل وطندوستی برای مملکتتان باشید».
خلاصه اینکه، قوامالسلطنه با همه بازی میکرد، هم با حزب توده، هم با حزب ایران و هم با روسها. در عین اینکه دعوای ایران در سازمان ملل راجع به تخلیه ایران از قوای روس در جریان بود و نمایندگان ایران که تقیزاده و حسین علا بودند.
س- حسین علا بله.
ج- ایستادگی و سماجت میکردند قوامالسلطنه هرچند به ظاهر دستور میداد که آنها این دعوای ایران را پس بگیرند، اما در باطن آنها را تشویق میکرد که برخلاف نظر دولت این دعوا را ادامه بدهند. این بود که دعوا در شورای امنیت سازمان ملل ادامه