برگه:Kalila wa Dimna, Minovi.pdf/۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
یج
مقدّمهٔ مصحّح

منتجب‌الدّین جوینی، منشآت عمید الدّین أسعد أبزری، نامهٔ تنسر، نسایم الأسحار، نصیحة الملوک یا تحفه، نفثة‌المصدور، وسائل الرّسائل.[۱]

و لیکن از این همه تقلیدکننده یکی را بنده نمی‌شناسد که شیوهٔ انشای نویسندهٔ کلیله و دمنه را چنانکه باید و شاید آموخته و هنر او را بکار برده باشد، و در همه جا آثار بخود بستن مشهود است، إلاّ شاید در اخلاق ناصری خواجه نصیرالدّین طوسی که از حیث سبک تحریر نزدیکترین کس بنصرالله منشی اوست، و در سبک او آثار تصنّع و تقلید چندان نمایان نیست.

در کتاب کلیله و دمنه قوّتی در بیان مقاصد و قدرتی در ادای معانی هست که در کتب دیگر نیست. انواعی از صنایع لفظی و معنوی کلام در آن دیده می‌شود، و لیکن اهتمام نویسنده مصروف آوردن صنایع نشده است و بقاعده «سخن را چون بسیار آرایش می‌کنند مقصود فراموش می‌شود»[۲] بحدّ أقلّ آرایش اکتفا کرده است، و صنایع چنان طبیعی افتاده است که خواننده غالباً متوجّه آن نمی‌گردد، و اگر در انشای او ألفاظی تازی دیده می‌شود که در زبان ما در زمان ما کمتر جاری است گمان می‌کنم به اقتضای سبک عهد و منشآت متداول آن زمان بوده است، نه از راه اصرار در آوردن غرائب لغات.

و أمّا آیه و حدیث و مثل و شعر فارسی و عربی که در سراسر کتاب گنجانیده است گذشته از رعایت عادت زمان نشانه‌ای از قریحهٔ خارق‌العاده و نبوغ فکری و ذوقی نویسنده است. متن هندی این قصص، که گفتیم بنام پنچه تنتره شناخته می‌شود، بنظم و نثر در هم آمیخته انشا شده است. برزویهٔ طبیب که آن را به پارسی ترجمه کرد نمی‌دانیم آیا متابعت از اصل کرده بود و نظم را به نظم و نثر را به نثر برگردانده بود یا همه را به نثر نوشته بود؛ ولی ترجمهٔ ابن المقفّع را می‌بینیم که تمامی به نثر است و هیچ بیت و مثل و آیت و حدیث ندارد، و حال آنکه برخی از مضامین کتاب شاعرانه و مقتضی منظوم بودن است. نصرالله منشی به هدایت ذوق-نمی‌دانم که از اصل هندی خبری


  1. اسامی مؤلّفین این کتب و نشانهای اقتباس و اقتفا، بتفصیل در مقدّمهٔ تفصیلی خواهد آمد.
  2. فیه ما فیه، چاپ فروزانفر، ص ۸۵.