از شاگردان برجستهاش چون سید عبدالباقی شیرازی، زکریا انصاری از داراب، سید مرتضی مجتهد اهرمی ملقب به علمالهدی از بوشهر بودند که هر کدام به سهم خود در عرصهٔ مشروطیت، رهبری بخشی از مناطق جنوب را برعهده گرفتند.[۱] شاگردان او بهعنوان سخنگویان تفکر سیاسی جدید در مناطق تحت نفوذ خویش به تبلیغ گسترده علیه ظلم حکام محلی دست زده و همزمان با نهضت مشروطیت به صورت یکپارچه در سلک مشروطهخواهی ظاهر گشته و علیه مستبدین عمل کردند. مبارزهٔ این قشر قدرتمند مبتنی بر تفکر سیاسی رهبرشان بود که هرگونه همکاری و یاری ظلمه را حرام میدانست. به این ترتیب حوزهٔ علمیه بهعنوان اولین گام در جهت تحکیم مبانی فکری و کادرسازی و تربیت نیروهای انقلابی، بهترین اقدام میتوانست باشد.[۲]
سید با تأسیس حوزهٔ علمیه، دینباوران بسیاری را بهسمت لار کشانید. جوانان مومن از داراب، جهرم، فسا، بندرعباس، کرمان، سیرجان، بندرلنگه و حتی هندوستان، در حوزهٔ علمی او گرد آمدند و ضمن فراگیری مفاهیم دینی با نظریات سیاسی استادشان نیز آشنا شدند. مهاجرت شاگردان سید به مناطق گوناگون و پخش رسالههای سیاسی او، به سرعت نامش را پر آوازه و همراهانش را بسیار نمود. تجار، نیروهای ایلی و شبهایلی و طبقات پایین اجتماع، که از ظلم و ستم حکام به تنگ آمده بودند، در کنار وی قرار گرفتند و برای دفاع از آرمانهای اسلام آماده شدند. سید از همان ابتدا با برگزاری نماز جمعه و قرائت خطبههای سیاسی، جبههگیری خویش علیه حاکمیت قاجاری را آشکار ساخت.[۳]
در پی تدریس شفاهی، با حمایت مالی تجار لارستانی، سید اولین رسالهٔ فقهی خویش را با عنوان «معارف السلمانی بمراتب الخلفاء الرحمانی» در سال ۱۳۱۳ ه. ق. به چاپ رسانید و منتشر کرد و یک سال بعد اولین رسالهٔ سیاسی او با عنوان «آیات الظالمین»