در دنیای مدرن این چنین دستههای روشنفکری، به نحوی معجزه آسا ر شد کرده اند. نظام اجتماعی «دموكراتيك - بوروكراتيك» توده های عظیمی بوجود آورده است که همه شان از لحاظ ضروریات اجتماعی، تولید قابل توجیه نیستند. حتی اگر از نظر نیازمندی های سیاسی گروه مسلط اصلی موجه باشند. از اینجا است که تصور آقای لوریا (Loria) در مورد «کارگر» غیر مولد ناشی می شود. (غیر مولد نسبت به که؟ و چه نوع تولیدی؟) این مفهوم با در نظر گرفتن بهره برداری این توده از موقعیت خود، برای اختصاص دادن سهم های عظیمی از ثروت ملی به خود می تواند توجیه بشود. پرورش توده ای، فرد را «استاندار دیزه» کرده است، چه در تخصص فردی و چه در روانشناسی. و همان پدیده های هر توده «استاندار دیزه» شده اینجا هم بوجود آمده است. مثل رقابت که سازمان های حرفه ای را برای دفاع از منافع صنفی ضروری می سازد یا بیکاری یا مازاد تولید دیپلمه ها یا مهاجرت وغيره...
اختلاف موضع روشنفکران شهری و روستائی
روشنفکران نوع شهری، هم زمان با صنعت رشد کرده اند و به سرنوشت صنعت گره خورده اند. نقش آنها را با نقش درجه داران زیر دست ارتش می توان مقایسه. کرد به این معنی که برای تهیه طرح های ساختمانی، هیچ ابتکار مستقلی ندارند و تنها، لولای ارتباطی میان «توده ابزاری»[۱] و رئیس بنگاهند. اجرای فوری طرح تولید را که ستاد صنعتی ریخته است، این روشنفکران تدارک می بینند و مراحل مقدماتی کار آنرا کنترل می کنند.
بطور کلی، روشنفکران شهری خیلی «استاندار دیزه» هستند و بلندپایه ترین آنها را مردم بیش از پیش باستاد حقیقی صنعت اشتباه می کنند.
روشنفکران روستائی، در بخش اعظم «سنتی» اند. یعنی با توده اجتماعی روستائیان و خرده بورژوازی شهرها (به ویژه مراکز كوچك) بستگی دارند.
- ↑ «توده ابزاری» ترجمه تحت اللفظى Masse Strumentale) است که به فرانسه هم Masse instrumentale ترجمه شده است و یعنی کارگران.(توضیح (مترجم)
بیش از آنست که معمولا گمان می کنند. در خود ملاحظه است که تمامی این عناصر خود را وابسته به یکدیگر می دانند و حتی لایه های پایینی احساس همبستگی صنفی واضح تری دارند و از آن نوعی «غرور» می سازند که اغلب به همین مناسبت هم مسخره می شوند. (یادداشت گرامشی)