پرش به محتوا

برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۹۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

پیدایش روشنفکران
۹۳
 

برای مشخص کردن تمام فعالیت های روشنفکری مختلف و پراکنده یافت که در عین حال این فعالیت ها را بطور عمده از دیگر گروه های اجتماعی متمایز کند؛ رایج ترین اشتباه در شیوه بررسی به نظر من آن است که این معیار تمیز در ذات فعالیت روشنفکری جستجو می شود و نه در مجموعه دستگاه روابطی که در آن ، این فعالیت ها ( و در نتیجه گروه هایی که معرف آنند) در بطن پیچیدگی روابط اجتماعی قرار می گیرند. در واقع مثلا يك كارگر یا پرولتر ، بطور ویژه به کار یدی یا باابزار مشخص نمی شود . بلکه مشخص می شود به آن کاری که در شرایط و در روابط اجتماعی معین انجام می دهد . ) و تازه کار کاملا بدنی وجود ندارد و اصطلاح گوریل اهلی شده تایلور Taylor کنایه ایست که حدى را در يك جهت معین می کند. یعنی در هر کار بدنی، هر چقدر هم که مکانیکی و پست باشد يك حداقل تخصص فنی وجود دارد. یعنی يك حداقل فعاليت فکری سازنده ) . و دیدیم که رئيس يك بنگاه به مناسبت نقشش می باید که تا حدودی دارای تخصص از نوع روشنفکری باشد. در حالی که شخصیت اجتماعیش نه به این تخصص بلکه به روابط اجتماعی کلی که درست موقع ارباب را در صنعت معین می کند ، مشخص می می شود.

بدین مناسبت می توان گفت که تمامی مردم روشنفکرند . ولی تمامی مردم در اجتماع نقش يك روشنفکر را به عهده ندارند[۱]. وقتی که روشنفکر را از غیر روشنفکر جدا می کنیم، در واقع مرادمان نقش اجتماعی بی واسطه رسته روشنفکران است. یعنی در نظر می گیریم جهتی را که سنگین ترین وزنه فعالیت حرفه ای ویژه، در آن قرار دارد، در فعالیت فکری یا در کار عضلانی و عصبی.

معنای این حرف آنست که اگر می توانیم از روشنفکران صحبت کنیم - دیگر نمی توانیم از غیر روشنفکران حرف بزنیم. چون غیر روشنفکر وجود ندارد. اما خود تناسب بین کوشش و فعالیت فکری و مغزی با کوشش عضلانی و عصبی همیشه برابر نیست. بدین ترتیب درجات مختلفی از فعالیت فکری ویژه داریم. هیچ فعالیت بشری نیست که در آن هیچ نوع دخالت فکری وجود نداشته باشد. نمی توان «انسان سازنده» (Homo Faber) را از «انسان شناسنده» (Homo Sapiens) جدا کرد و دست آخر هر انسانی در خارج از حوزه حرفه اش نوعی فعالیت فکری هم دارد، فیلسوف است یا اهل ذوق است یا در يك نوع جهان


  1. همانطور که برای هر کسی پیش آمده است که تخم مرغ نیمرو کند پاکتش را وصله بزند. بدون اینکه بتوانیم بگوییم همه مردم آشپز یا خیاطند.
    (یادداشت گرامشی)