نویسندگان را «مهندسان روح بشری» مینامند[۱]. اما در اروپای غربی اغلب اوقات تمایل بسوی تعریف دوم است. تازه با حد و حصر بیشتری که دایرهٔ روشنفکری را هرچه تنگتر میکند. چنانچه در کتاب (دیدار از اروپاییان) به قلم (کرین برینتون) آمده که روشنفکران را منحصر میکند به کسانی که شغل و حرفهٔ اصلیشان نوشتن است یا تدریس است یا وعظ و خطابه – با ظاهر شدن روی صحنه یا پرداختن به هنرهای مختلف یا به ادبیات.
«به نظر میآید که تعبیر «انتلی گنسیا» نخستین بار در روسیهٔ قرن ۱۹ بکار رفته باشد. این تعبیر دربارهٔ کسانی بکار میرفت که از دانشگاهی بیرون آمده بودند که فرهنگ و معارف غربی را درس میداده. این نوع کسان دستهٔ اندک شمارهای بودند – مشخص و بیرون از کادر قدیمی و محلی رهبری روس – که از میان جوانان خانوادههای اشرافی یا فرزندان خرده بورژواها و حتی گاهی از میان فرزندان روستاییان چیزدار برمیخاستند. اینگونه افراد بریده از اجتماع سنتی روس، به علت تربیت خاص و یکسانی که در آن دانشگاهها دیده بودند نوعی اتحاد نظر دربارهٔ مسائل اجتماعی و حکومتهای وقت داشتهاند . طرز تفکر علمی و افکار آزادیخواهانه، این نوع افراد را که در حدودی به انزوای اجتماعی دچار شده بودند و به میراث سنتی روس بیعلاقه مانده[۲] – بسوی انقلاب سوق داد.