نیست. با این همه در نظر داشته باشیم که صاحبان مشاغل روشنفکری روز بروز بیشتر بخدمت عملی ادارات و مؤسسات صنعتی و بازرگانی در میآیند[۱]. و این روزها فقط میان دانشمندان یا هنرمندان محض است که هنوز میشود نمونههایی از متفننها جست.
«البته این تحلیل اجازه نمیدهد که بطور حتم و جزم فلان تعبیر خاص را از روشنفکری بپذیریم. غرض طرح کردن تعبیرها و تعریفهای گوناگون است. ممکن است که بعنوان مشخصهٔ اصلی اجتماعات صنعتی شده – آن دسته از افراد را جماعت روشنفکران بخوانیم که از دانشگاهها و مدارس عالی فنی بیرون آمدهاند. و صلاحیت لازم را برای تعهد مشاغل تشکیلاتی و ردهبندی بدست آوردهاند. ممکن هم هست که نویسندگان و دانشمندان و هنرمندان خلاق را در صف اول قرار داد و معلمان و استادان و منقدان را در صف دوم – و بعد عوام فهم کنندگان و روزنامهنویسان را در صف سوم – و بعد پزشکان و قضات و مهندسان را بهمان نسبت از روشنفکری دور دانست که بخاطر تأثیر فوری در وقایع جاری، یا بخاطر نفع مادی خویش، غم فرهنگ و معارف بشری را کمتر میخورند.
«در روسیهٔ شوروی تمایل کلی بسوی تعریف اول است. یعنی در آنجا روشنفکران را مجموعهٔ متخصصان فنی میدانند. حتی
- ↑ . و این دسته از روشنفکران همانها هستند که به صورت «تکنوکرات»ها در میآیند. و «تکنوکراسی» را اگر به معنی «حکومت فن» یا «حکومت تکنیک» بگیریم این حضرات همان چرخهای گردانندهٔ دستگاهند که روز بروز بیشتر بسمت بیارادگی و سلب حیثیت روشنفکری میروند.