برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۷۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

روشنفکر خودی است یا بیگانه؟
۶۹
 

طبیعت موجود و عینی سر و کار دارند یا با مسائل حیاتی انسان – در حالی که نویسنده و هنرمند با کلمات سر و کار دارند و با افکار و ایده‌ها. یعنی با آنچه خمیر مایه‌اش ذهنی است و نه عینی[۱]. درین صورت قضات و مدیرانی که هم کلمات را پس و پیش می‌کنند و هم آدم‌ها را، از همان مقولهٔ نویسندگان و هنرمندان خواهند بود – در عین حال که روز بروز په مقولهٔ متخصصان و مهندسان و پزشکان نزدیک‌تر می‌شوند. به هر جهت برای پرهیز از پراکندگی و برای بهتر تشخیص دادن تعریف دقیق روشنفکران بهترین روش شروع کردن از موارد خاص روشنفکری است. تا بتوان پس از آن تکلیف موارد مشکوک را نیز معین کرد.

«داستان‌نویسان – نقاشان – مجسمه‌سازان و فیلسوفان دایرهٔ داخلی و اصلی روشنفکری را تشکیل می‌دهند. چرا که فقط و فقط از راه تمرین‌های فکری و به خاطر آن می‌زبند. و اگر ارزش فعالیت‌ها ملاک باشد؛ درین سلسله مراتب از «بالزاک» کم کم به «اوژن‌سو» می‌رسیم و از «مارسل پروست» به نویسندگان پاورقی‌های روزنامه‌ها و مجلات[۲]. هنرمندانی که کار می‌کنند بی‌آنکه حرفی تازه یا طرحی و شکلی نو بیاورند (یعنی خلق و ابداع ندارند) همچو معلمان و استادان و محققان، همگی پس ازین دایره داخلی و اصلی، جماعت اهل معرفت و فرهنگ را می‌سازند. بعد در درجه‌ای پست‌تر ازین‌ها کارکنان مطبوعات و رادیو قرار دارند که نتایج بدست آمده از فعالیت دسته‌های قبلی را

  1. درین مورد برگردیم به نظری که از «هایدگر» دربارهٔ همریشه بودن «کار» و «اندیشه» نقل شد. در صفحهٔ ۳۶ و ۳۷.
  2. و اگر مثال از ایران بیاوریم یعنی که از صادق هدایت به حسینقلی مستعان. و از ملک‌الشعراء بهار به ابراهیم صهبا.