برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۶۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

روشنفکر خودی است یا بیگانه؟
۶۵
 

حتی بیشتر اوقات کار کردن در این نوع دستگاههای انتشاراتی بک ادیب را به متخصص فقیری بدل می‌کند و یا از یک نویسنده یک رونویس کننده می‌سازد[۱]... چنین نبوده است که ادیبان و متخصصان همیشه برای خود نوعی جمهوری خود مختار و سخت‌گیر نسبت به استقلال خود داشته باشند. متفکران و هنرمندان قرنهای آزگار روحاً و معناً از کاتبان وحی و مدرسان مکتبی و فقها جدا نبوده‌اند[۲]. و می‌دانیم که این دسته‌های اخیر همان گزارندگان شرع و عرف بوده‌اند در هر شهری یا اجتماعی. کلی‌تر که بنگریم از نظر اجتماعی متخصصان و ادیبان در تمام قرون گذشته وابسته به دستگاههایی بوده اند که نان روز ایشان را تضمین می‌کرده است. یعنی وابسته بوده‌اند به مؤسسات مذهبی – به دربارها – و به حکومتهای وقت[۳]. در آن قرنها نه تنها موفقیت یک هنرمند بلکه حتی معنی

  1. مراجعه بفرمایید به اغلب اداره کنندگان سرشناس وسایل انتشاراتی خودمان، روزنامه – مجله – رادیو – تلویزیون.
  2. مراجعه بفرمایید به مدارس طلبگی قدیم. یک نظامیهٔ بغداد یا نیشابور. (وهردو به تأسیس خواجه نظام الملک) هم خزانهٔ مذهبی بوده‌اند هم خزانهٔ علمی و هنری و هم دانشگاه. نیز مراجعه بفرمایید به «ربع رشیدی» تبریز که نوعی دانشگاه و محلهٔ زندگی هنرمندان بود. یا به مکتب هرات. یا به تأسیسات علمی و مذهبی «جندی شاپور» ساسانیان که هم از مراکز اصلی تعالیم زردشتی بود و هم مرکز طب وفلسفهٔ یونانی. یا در آن سر عالم مراجعه بفرمایید به «سوربون» و «دانشگاه پاریس» یا به «کمبریج» که در اصل مدارس دینی بوده‌اند با آزادیهایی در مطالعات علمی. که کم‌کم جنبه‌های مذهبی خود را از دست داده‌اند – به علت انقلاب‌ها و تحول‌های اجتماعی و به صورت مراکز صرفاً علمی و تحقیقی و دانشگاهی به معنی امروزه‌اش در آمده‌اند. آن وقت ما اینجا «دارالفنون» را بریده از سنت مدارس قدیم و درست در مقابلش ساختیم.
  3. و چرا؟ چون مردم قدرت خرید محصولات فرهنگی را نداشته‌اند. برخلاف امروز که مثلاً در همین تهران می‌توان فقط با دو تومن یک کتاب جیبی