بروز سادهتر گردد.[۱] همچنین اقتصاد جدید وجود «پرولتر»هایی را ایجاب میکند که خواندن و نوشتن را بدانند.[۲] اجتماعات امروزی بهمان نسبت که کمتر فقیر محسوب میشوند مبالغ افزونتری صرف تعلیم و تربیت جوانان خود میکنند. دورهٔ تحصیلات متوسطه مرتب طولانیتر میشود و هر نسلی بیش از نسل پیش از امکانات تعلیم و تربیتی برخوردار است. آن سه صنف کارگران فکری یعنی منشیان – ادیبان – متخصصان نیز اگر نه بیک نسبت ولی بهرجهت در اجتماعات جدید در حال گسترشند. حکومت ادارات (بوروکراسی) به منشیان، هرچه نادانتر و ناتوانتر که باشند، جایی برای نان خوردن میدهد. از این گذشته گروه بندی کارگران و ادارهٔ تشکیلات صنعتی روز بروز به متخصصهای بیشتر و تقسیم شدهتر و دقیقتری نیاز دارد و ناچار به متخصصهای بیشتری. علاوه بر این که گسترش مدارس و دانشگاهها. و ابزار کسب خبرو مبادلهٔ تفننها و هنرها مثل رادیو و سینما و تلویزیون هر روز خوراک بیشتری از متخصصان در علم کلام و ادب و هنرمندان را میطلبد که همهٔ آنان در واقع عوام فهم کنندگان معارف بشریاند.
- ↑ و همین است که به خودکاری (اتوماسیون) میانجامد و اکثریت مردم را (که در ممالک صنعتی کارگرانند) بیهیچ نیازی به تعقل و تفکر در سراسر عمر به تکرار کار واحدی وامیدارد. پست شدن و تنزل مقام کار Degradation و کاهش بشری Alienation ازین جا برمیخیزد. و این در آخرین تحلیل موجب سلب اعتبار از بشریت است که به ازای ابتکار و اختیار و آزادی و تحرک خویش انسان است نه به ازای تحجر و سکون و حرکات غیر ارادی و یکسان ماشینی.
- ↑ و فقط خواندن و نوشتن را. و نه بیشتر. به همان حد که بتوانند زیرورقهٔ استخدام را امضا کنند یا تبلیغات حکومتی را بخوانند. و این است معنی اصلی مبارزه با بیسوادی در اغلب ممالک استعمار زده. که تازه تظاهری بیش نیست.