یا چگونه در میدانهای جنگ بر دشمن پیروز شوند. پس هیچیک ازین اصناف از نو آوریهای تمدن جدید نیست[۱]. من میخواهم بگویم که هیچیک ازین مشاغل نمیتوانند بیان کنندهٔ مشخصاتی باشند که «انتلکتوئل» امروزی با وضع خاص خود و کمیت وسیع افرادش دارد.
«توزیع کارگر دستی میان مشاغل مختلف به نسبت تحولات اجتماعی فرق میکند. نسبت درصد کارگر دستی در صنایع روزبروز بیشتر میشود. در حالیکه همین نسبت در کشاورزی روزبروز کمتر میشود.[۲] در عین حال نسبت کارگران فکری نیز روزبروز بیشتر میگردد. یعنی تعداد کسانی که از کاغذ بازی ساده در فلان اداره گرفته تا تحقیق در فلان آزمایشگاه را بعهده دارند و با لیاقتهای متفاوت کارهای مختلفی را انجام میدهند روزبروز افزایش مییابد. جوامع صنعتی بیشتر از هر جامعهٔ شناخته شدهٔ دیگری کارگران فکری را در درون خود میپرورد و نگهداری میکند. چرا که تشکیلات و صنعت و فنون اداری روزبروز پیچیدهتر میشود؛ تا در مقابل، حرکات یدی و کارهای دستی کارگران روز
- ↑ پس حاجتی نبوده است بآن تفرقه که در صدر مشروطه میان مستفرنگها و روحانیت افتاد.
- ↑ ولی با قضیهٔ خودکاری (اتوماسیون) که از آخرین تحولات صنعتی است قضیه دارد به عکس میشود. علاوه بر اینکه چنین نسبتی در ایران اصلاً بهم میخورد. درست است که این جا هم روزبروز از کارگران کشاورزی کاسته میشود اما نه بنفع افزایش کارگران صنعتی. چرا که این جا «صنعت» نیست و اگر هم هست صنایع واسطه (مونتاژ) است که از پدیدههای استعماری است در ممالک مصرف کننده. اینجا کشاورزانی که از زمین میبرند و به شهرها هجوم میآورند بدل میشوند به نوعی قارچهایی که بر آرامش طلبی شهرنشینی تازه پا میروید. از فروشندهٔ بلیط بخت آزمایی بگیر تا ماشین پا. صرف نظر از گدا ودلال و نوکر و کلفت و مصدر سرخانه زرمال و جام زن والخ...