عملی است که می تواند سواد مردم را بالاتر برد و به اعمال ناشی از غرض خاص به گونه سلسله اعداد (فضایل سود آور - اعمال مزدورانه - هواجس سافل - گناهان شرم آور)ارزش بخشد. نخبه قهرمان تنها به واسطۀ رنجی که با مهرورزی براستی رهاننده خود به عالم هستی می کشد با این سلسله اعمال بستگی دارد.
در اینجا فقط يك چنین عملی را به معانیه می خوانم. نمونه را در قربانی ابراهيم بجوییم. محمد بنیانگذار اسلام این قربانی را به عنوان مثال شاخص دال برماوراء، تجدید حیات بخشیده است. در سراسر تاریخ این قربانی بارها تکرار می شود چنانکه در برخاستن عیسی از مردگان که پس از قربانی دنیای مسیحی، شبانه به آسمان رفت و در مراسم عشاء ربانی یا هوخورشت که منظور از آن آرام بخشیدن دل های حواریان بود از رحلت خداوندگار (رساله اول پولس رسول به قرنتیان: باب پنجم آیات اول تا سیزدهم). نشان این قربانی را در عيد فصح یهود در سفر خروج بازیافت. جالب دقت است که منصور حسین حلاج می خواست در یک چنین مراسم قربانی خود را به قربان دهد. يك بار که در مراسم عرفات هنگام ذبح قربانی حضور داشت دریافت که ایمان عامه چشم براه فرارسیدن يك عنصر برحق است، در میان اکره قربان: آن چنان کسی که شفاعت بلااراده او عفو عام گناهان يك ساله را تأمین کند. می خواست با مهرورزی بدین حال دست یابد، و همچنان شد که می بایست شد.
و در این باب می توانید گفت: ای فلان از این رویداد، يك هزار سال می گذرد. مگر هنوز هم موارد مشابهی می توان یافت؟ وبلی. چرا که در معنی حقیقی خود، گاندی پس از يك عمر طولانی مبهی و از آن پس که همه درد و رنج مردم هندو را به جان خرید در راه حق کشته شد. اکنون مردم هندو وجود خود را در شخص این مرد دردکش بلاگیر باز می شناسند. اینکه پس از ده سال در هندوستان این نام موقتاً با سکوت قرين شده است چندان مهم نیست. بازتاب مشعل گاندی به حکم بدل شدن تعویذ در کشورهای دیگر، مشعل جان های دیگر را مشتعل ساخته است. به شکرانه وجود همین پیرمرد که از بسیاری روزه و قربانی به نحیفی گراییده، همچون آماج فروزان برابر دایره ای از چهره های دردمند که شعله وجود او همچنان بر آنها روشنی می بخشد و می جوید، برپا ایستاده است هر آینه ارج و قدر روحانی آدمی دستخوش امیال خود سرانه ملت ها نخواهد شد.
آمين .