همانا واقعیت ساده ای است در علم الاعداد. آن رستاخیز اخیار که در مکاشفات یوحنا می بینیم هر آینه از طریق اعداد نزد یکتای یگانه جمع آمده است: عدد چهار (چهار حیوان اناجیل) وعدد دوازده (دوازده داور دوازده سبط بنی اسرائیل و ۱۴۴۰۰۰ اخیار بنی اسرائیل). اصطلاح رستاخیز خود راجع است بر قومی که از آن پیشتر بدان گونه گروه گروه شده اند و گروهه شدن ایشان برحسب تعداد، بر پایه چگونگی ترکیب سلسلهٔ ترتیب ایشان استوار است و اسلام که به بهترین وجهی عناصر کهن اندیشۀ سامی را محفوظ داشته است، در مفهوم اقوام محصای خود نظریاتی درباره نخبۀ حقیقی پدید آورده است. مراد از این مفهوم جمع آمدن گروهی از مردم به حکم صدفه بر مصلا نیست که حرکات مشابه انجام دهند یا به تلاوت قرآن پردازند. غرض از آن مردمی است که اجتماع ارادی ایشان تا آن حد افزوده می شود که به عدد گروهه بالغ می گردد[۱] و به قول هربارت به حد ادراك و عدم ادراک می رسد یا گفتی به جایی می رسد که يك پاى بر آستانه آگاهی دارد و يك پای بر وساده ناآگاهی و کم آن مؤید کیف آن و بازگویی آن کلفت را که باری تعالی نهاده بازگونه کرده است[۲] و همین تعدد از طریق تکرار بدانجا می رسد که پای از درگاه استشعار به درون می نهد و در باره موجد الهام بخش خود نعره یا حق یا حق می کشد.
از همین منوال است که گفته اند عمر سی و هشتمین نفر از نخستین گروه چهل نفری جدید الاسلام بود که از خفا به در آمدند و بی پروا نماز گزاردند[۳]. و هم امروز نیز در یکی از شهرهای سوریه رسم است که چون پیروان نصیریه (به تصغیر) به چهل تن رسند نو رسیدگان را به حلقه جدید فرستند (و چهل تن تعداد شهیدان سباستیه نیز هست که پیش فرمانیان فرقه بازیلی یونان بودند – پیش از آنکه آن فرقه پدید آید). و در این ملاعبه با اعداد جالب توجه است که تعداد پهلوانان
- ↑ كويره نامی در زمستان ۱۹۳۲ به نویسنده گفته است که این عدد، ترتیبی هم هست و نه اصلی.
- ↑ اثری از اینگونه استغاثه همآواز و از دل بر آمده را می توان در «خسی در میقات» یافت، آنجا که نویسنده، از هول هروله زائران حج گریان می گریزد .م
- ↑ خواننده هوشمند دریافته است که تکیه بر عدد چهل است که چون تعداد ایشان به چهل رسید از درگاه عدم استشعار قدم به دائره استشعار نهادند و نعره الحق کشیدند. م.