موضوع نگذارده اند. مکاتب تاریخ عادی ما در حد نزديك به تمام، حاصل دست طبقه منشیان است، که بیشتر با کارهای مالی سر و کار داشته اند و در نظرشان ستایش رسمی وقایع نگار مزدور، با بهتان غیر مستقیم تذکره نویسان خیالباف، از يك قماش است. صورت دقیق جلسات مجلس، و گزارش کار کرد مرکز سازمان کسب خبر، چندان تفاوتی با شكلك سازی و هجوخوانی اقلیت مجلس ندارد. و به همین جهت است که همینکه حزب پیروان مارکس قدرت را بدست گیرد تاریخی رسمی برای حفظ منافع سیاسی خود جعل می کند که از آن هر دو بدتر است. همچنان که عده ای از دانشمندان فلسفه تاریخ در زمان ما، چون از تاریخ بدان معنی که باز گفتیم دلسرد شدند، ذکر گذشت وقایع را به صورت دستگاه قیاسی خود ساخته بر اساس ریاضی بدل می کنند. بدینگونه است که این گروه فی المثل سیر صعودی اجتماعی اطرافیان قیصر رومی یا ناپلئون بونا پارته را به تعبیری توضیح می کنند که بر مردم آن روزگاران مفهوم نیست. و چون نوبت به پایه گذاران دستگاه قیاسی جدید برسد توضیح گروه قبلی را پس می زنند و خود می کوشند تکامل نوع بشر را توضیح دهند، در حالی که می توانند به انگار سی. جی. یونگ مبنی بر وجود افراد شاخص میان ابنای بشر تکیه زنند كه يك بروز آن با عروج ناگهانی قیصر رومی یا ناپلئون بوناپارته همزمان بوده است.
کوشش شگرف آرنولد توین بی در تعبیری که از تاریخ جهان کرده است از خطای اهل قیاس برکنار نمانده است. به همین جهت جامعه شناسان بر او خرده گرفته اند که قدرت بیکران دانشمند اهل تجزیه آزمایشگاهی را باور داشته است بی آنکه خود آزمایشگاه را به کار گرفته باشد و وقایع را به صورت و برحسب اصطلاحات فنی توضیح کرده است که حقیقت را از او می پوشانند به همانگونه که حسابرسان صورت حساب شرکت ها را به دقت وارسی و نشر می کنند و باز هم از چشم خلق پوشیده است. اعتقاد اهل باطن نیز مقبول تر که هیچ، شاید مسخره تر باشد که فرمانروایی گروهه علی الاطلاق را می پذیرند، اما نه از جانب اهل فن نخبه حقیقی که از جانب کهنه لاما که در غارهای تبت ساکنند.
اکنون بازگردیم به مورخان. در فرادهش مردم سامی میلی تند به تبدیل تاریخ بشری به خصایص اعداد موجود است. تصور نخبه حقیقی در این فرادهش